Get Mystery Box with random crypto!

دَمٌ وَ دَمٌ وَ دَمٌ فی بلادکَ فی إسمی و فی إسمِکَ فی زَهرَةِ | سعید هلیچی

دَمٌ
وَ دَمٌ
وَ دَمٌ
فی بلادکَ
فی إسمی و فی إسمِکَ
فی زَهرَةِ اللوزِ فی قِشرَةِ الموزِ
فی لَبَنِ الطِّفلِ فی الضَّوءِ وََ الظِلِّ
فی حَبَّةِ القَمحِ فی عُلْبَةِ المِلحِ
قَنَّاصةٌ بارِعونَ یَصیبونَ أهدافَهُم بِامتیازٍ
دَماً
وَ دَماً
و دَماً
هذه الأرضُ أصغرُ مِن دَمِ أبنائِها
الواقفینَ على عَتَباتِ القیامةِ مِثلَ القَرابینَ
هَل هذه الأرضُ حقاً مبارکةٌ ؟أم مُعَمَّدةٌ؟
بِدَمٍ
وَ دَمٍ,
وَ دَمٍ
لا تجفِّفُهُ الصَّلواتُ وَ لا الرَّملُ.
لا عَدْلَ فی صفحاتِ الکتابِ المُقدَّسِ
یَکفی لِکَی یَفرَحَ الشُّّهَداءُ بِحُرّیَّةِ
المَشیِ فوقَ الغَمام
دَمٌ فی النهارِ
دَمٌ فی الظّلامِ
دَمً فی الکلامِ...




شعر به ما چه می‌گوید در عصر فاجعه؟
خون
و خون
و خون
در سرزمینت، در نامم و در نامت
در شکوفه‌ی بادام، در پوست موز
در شیر نوزاد
در روشنایی
در سایه
در دانه‌ی گندم، در نمکدان
تک‌تیراندازانی چیره دست
متبحرانه می‌زنند به هدف
خون
و خون
و خون
این سرزمین کوچک‌تر از خون فرزندانش خویش است
که چونان قربانیان ایستاده‌اند بر آستانه‌ی رستاخیز
آیا واقعا مقدس است این وطن؟
یا تعمید شده
به خون
و خون
و خون
خونی که نه مناجات خشکش می‌کند
نه ماسه‌ها
آنچنان عدالتی در کتاب مقدس نیست
تا شهیدان شادمان باشند
به آزادانه قدم زدن بر ابرها...

خون در روز
خون در شب
خون در سخن....



برشی از شعر #محمود_درویش
ترجمه: #سعید_هلیچی


Channel: @heleichi_saeed