Get Mystery Box with random crypto!

‌علت گریه و شادی ما چیست؟ فکری به ما می گوید تو حق نداری گر | عرفان و خودشناسی

‌علت گریه و شادی ما چیست؟


فکری به ما می گوید تو حق نداری گریه کنی، مگر من مجازت کنم. تو اصولا هیچ کاری را حق نداری سرخود و بی اجازه من انجام بدهی! گریه کردن یکی از نیازهای طبیعی و تجلیات زیبای روح انسان است. انسان به حکم کیفیات ناشناخته ای گاهی احتیاج دارد به اینکه گریه کند. و در چنین گریه ای چه لطف و زیبایی ای نهفته است. (حتی گریه های عصبی ما هم اثری از چنین لطف و زیبایی دارد) توجه نکرده اید که حالت انسان بعد از گریه مثل زیبایی یک آفتاب ملایم و هوای شسته بعد از باران می شود؟ و چگونه تلقين ها “فكر ارزشی ما را از این زیبایی محروم کرده است. توجه کرده اید که یک کودک حتی سه چهار ماهه چگونه بی جهت لبخند می زند یا چگونه (گاهی) بی جهت گریه می کند؟ در لبخند و گریه ی او اصالت خودبخودی وجود دارد هر چه هست از درون او برمی خیزد. ولی ما اینطور نیستیم، ما را تعلقات می خندانند یا می گریانند. و خنده و گريه ما به اندازه ی خود آن تعلقات ہی عمق، سطحی، بی مایه و بی معنا است.
نه غم ما غم است و عمقی دارد و نه شادیمان شادی است. مثل اینست که وجود ما در تمام زمینه ها با یک پوسته نازکی از خودش حرکت می کند و در رابطه با زندگی است. مثل اینکه همیشه فقط یک جزء از ما در رابطه با زندگی است. همان جزیی که در تعلق است. حالات و احساسات ما کرخت شده اند و اکنون تعلقات باید آنها را غلغلک بدهند تا بیدار شوند. توجه نکرده اید که سال هاست ما نه در شادی عمیقی فرو رفته ایم و نه در غم عمیقی؟ علتش اینست که تمام وجود ما را یک مشت الفاظ می چرخانند. من امروز رییسم و بنابراین شادم. عمق این شادی از سطح همان کلمه رييس پایین تر نمی رود. فردا هم که دیگر رییس نیستم، غم من متناسب با لفظ “غیر رییس" خواهد بود. منشای غم و شادی من لفظ "رییس یا غیر رییس" است. ما انسان های مرده ای هستیم که الفاظ ما را نیمه زنده نگه داشته اند. شعله عشق در ما خاموش شده است و اکنون وجود ما را چراغ موشی های لفظی نیمه روشن نگه داشته است - چراغ موشی هایی که نفت شان الفاظ است.


محمد جعفر مصفا
انسان در اسارت فکر
ص 62 و 63

@Khodshenasivo
عرفان و خودشناسی