Get Mystery Box with random crypto!

‌حکمرانی یا خدمت کردن؟ انسان ها حق انتخابی جز عمل کردن ندارن | عرفان و خودشناسی

‌حکمرانی یا خدمت کردن؟


انسان ها حق انتخابی جز عمل کردن ندارند. ایـن ذات زندگی ماست. اما دو جایگزین در مقابل ما وجود دارد؛ آیا می خواهیم حکمرانی کنیم یا می خواهیم خدمت کنیم؟
منظورم خدمت کردن به روش خودآگاه و مقدس نما نیست. اینگونه خدمت کردن بیشتر ایگو را تشدید می کند تا هرچیز دیگری. وقتی می گویم خدمت، منظورم عمل غرق شدن است، نه پیروز شدن. هر انسانی می خواهد تأثیری بر دنیا بگذارد، اما اینکه چگونه این تأثیر را می گذارید، نکته ی قابل بحث است.
آیا گمان میکنید نمی توانید یک حاکم ستمگر باشید. بیشتر افراد می خواهند بر دنیا حکمرانی کنند. علت این است که آن ها تقریباً مطمئن هستند که در پایان فقط بر خانه خودشان حکمرانی خواهند کرد! شاید ظرفیت، شدت و تمرکز ضروری برای حکمرانی بر دنیا را نداشته باشند. اما در خفا آرزو می کنند ای کاش می توانستند!
آنچه یک حاکم مستبد را متفاوت می کند این است که خودانگاره ی او قدرتمند است. شاید قویاً باور داشته باشد قرار است بر دنیا حکمرانی کند که گاهی به حقیقت می پیوندد! این چیزی است که بسیاری از انسان ها هنوز برای خودشان کشف نکرده اند: اینکه اگر تمرکز ذهنی پیوسته ای در راستای یک خودانگاره خاص ایجاد کنند، به حقیقت می پیوندد.
با این حال، راه دیگری برای ایجاد آن وجود دارد. مستلزم درخواست هیچ چیز نیست یا حتی اندیشیدن به اینکه چه چیزی باید رخ بدهد. در اینجا، چیزها همانگونه که نیاز است، رخ می دهند. اینجا دوراندیشی، برنامه ریزی یا طرح ریزی نیاز نیست. وقتی این روش را در پیش گرفتید، تمام کاری که باید انجام دهید این است که با شدت زیاد عمل کنید، بدون یک لحظه تردید در تمرکز و عـزم و اراده. آنگاه روزی، به نقطه ای می رسید که هیچ عملی نیاز نیست. شما قادر به عمل هستید، اما مجبور نیستید. انتخاب میکنید درگیر زندگی شوید، اما دیگر شما را سردرگم نمیکند.
این نوع عمل کردن برای همه ممکن است. اما پیش از آنکه به این وضعیت برسید، به مقداری عمل آتشین نیاز است. افرادی که هرگز آتش به جانشان نیفتاده، هرگز خنکای آب را نمی دانند. افرادی که فقط به روش بی اشتیاق، مردد و آرام زندگی کرده اند، هرگز نمی توانند به نقطه ای از تحول برسند. آنهایی که هرگز عمل مشتاقانه را نمی دانستند، هرگز نمی توانند وارد بی عملی شوند. بی عملی آنها، سردی و خواب مرگ خواهد بود.


سادگورو
کارما
ص 146 و 147 و 148

@Khodshenasivo
عرفان و خودشناسی