#گزارش یک جامپكات یا چهگونه كلمهی مرحوم به ابتدای نام عباس | KiarostamiAbbas
#گزارش یک جامپكات یا چهگونه كلمهی مرحوم به ابتدای نام عباس كيارستمی اضافه شد
مينا اكبری
مرگ عباس كيارستمی يك جامپكات بود. در حالی كه پيوند او با زندگی در آثارش آن قدر عميق بود كه گويی عبورش از اين جهان به سوی جهان دیگر، بايد نرم و موقر و آرام همچون يك ديزالو به وقوع میپیوست. همهی ما از مرگ عباس كيارستمی شوکه شدیم، جا خوردیم. اگرچه روند درمان - و نه بیماریاش - هشدار میداد و نگرانیها قبل از پايان زندگیاش به گوش میرسيد؛ اما او چنان زندگی كرده و فيلم ساخته بود كه هر مرگی به هر شكلی برای او حيرتانگيز مینمود. شاید به همین دلیل هنگامی که بیمار بود و راهی بیمارستان شد، بعد از مدتی نیاز به اطلاعرسانی دقیق برای کسانی که زندگی و حضور او در جهان برایشان اهمیت داشت و فکرش را نمیکردند که بدون او میتوان زندگی کرد، بیشتر احساس شد. وظيفهای كه خانوادهی كيارستمی در مدت درمانش در بيمارستان، بر عهدهی من گذاشتند. نوشتن دوبارهی اين رويدادها به صورت روزشمار، فقط برای ساختن تصويری ديگر - و واضحتر - است از آنچه از نخستین روز تا روز پرواز کیارستمی رخ داد. در حالی كه هنوز پروندهی پزشكی او در جريان است و به بسياری از ابهامها پاسخ داده نشده، اين گزارش بازتاب رويدادهای مربوط به يك بيمار از ديدگاه كسی است كه در راهرو و حياط بيمارستان ايستاده و منتظر خبری از پزشكان و پرستاران است، نه چيزی بيشتر. به قول بهرام بيضایی: داوران در راهند.