Get Mystery Box with random crypto!

@kohan_sara ـــــــــــــــــــــــ مفهوم ملیت و ایران #شاهنا | کهن سرا

@kohan_sara

ـــــــــــــــــــــــ
مفهوم ملیت و ایران
#شاهنامه


این مفهوم را در آثار هیچ‌یک از شاعران کهن از جمله مولانا و سعدی و حافظ نمی‌توانیم حس کنیم، فقط شاهنامه است که در آن مفهوم یکپارچگی، قدمت تاریخی، هویت ایرانی و از این قبیل را می‌بینیم. یکی از نمونه‌های درخشان آن وقتی است که رستم می‌خواهد اسبی برای خود برگزیند (رخش)، وقتی بهای آن را از چوپان می‌پرسد، چوپان (رمز نگاهبان ایران) به او می‌گوید قیمت آن تمام ایران است.
ز چوپان بپرسید کاین اژدها
به چندست و این را که خواهد بها؟
چنین داد پاسخ که گر رستمی
برو راست کن روی ایران زمی
مر این را بر و بوم ایران بهاست
بدین بر، تو خواهی جهان کرد راست

حتی در زمان خود فردوسی هم ایران یکپارچه نداشتیم، خراسان در دست محمود بود، ری در دست دیلمیان، اصفهان را بعدها مسعود پسر محمود گرفت. وقتی فردوسی از مازندران و اصفهان و سیستان سخن می‌گفت حس می‌کرد که وقتی همهٔ آنجاها ایران بوده است و دیگر نیست. شاید این‌گونه افکار در نزد شعوبیه رایج بوده است. اما در شاعران و نویسندگان آن دوره و ادوار بعد مرسوم نبود. مثلاً از نظر سعدی ایران ملک فارس است و اتابک شاه فارس شاه ایران است. از نظر مولانا اساساً این وطن مصر و عراق و شام نیست
این وطن جایی است کان را نام نیست

حافظ ایران را یزد و شیراز و اصفهان و کرمان می‌دانست. اساساً واژهٔ ایران در این متون جز به ندرت به کار نرفته است. تنها فردوسی است که با این وسعت از ایران و ایرانیان و شاه ایران سخن می‌گوید چنان که در مرگ یزدگرد آخرین شاه ایران باستان می‌گوید:
فکنده تن شاه ایران به خاک
پر از خون و پهلو به شمشیر چاک

این اشعار فردوسی هنوز هم مو بر تن ایرانی راست می‌کند مخصوصاً اگر ایرانی - مانند بیشتر ادوار تاریخی _ ایرانی و ایران را در لبهٔ پرتگاه‌های خطرناک ببیند:

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستنگه شهریان بدی
کنون جای سختی و رنج و بلاست
نشستنگه تیز چنگ اژدهاست

شاهِ نامه‌ها
استاد سیروس شمیسا
صص ۳۰۱–۳۰۰