2022-07-29 16:06:41
اخبار صبحگاهي
از بند می ترسیدم و از حمله ی تاتار
افتاده ام در بند و عاشق گشته ام انگار
تاروت میگوید که بندی گردنت داری
از دختری با چشم وموی مشکی قاجار
در دادگاه عقل و دل در گوشه ي ذهنم
سرشارم از تردید و شک و واژه انکار
انکار میکردم که دل را برده ای اما
با یاد تو افسونگر دردانه قهار
نجوا صدایی میدمد درمن به آرامی
“عاشق شدی شاعر ، نه کم ، بسیارتا بسیار”
تا پاسی از شب می نویسی تا نهان سازی
اما بدان بگذشته دیگر کار دل ، زنهار
“دیوانه ای دیگر بجمع عاشقان پیوست”
گفت این خبر رادر سحرگوینده ی اخبار
#کرامت_اله_قرمزی
#علی_قهرمانی
@KOLBEH_GHALAM
https://t.me/Loko37
135 viewsعلـ ــی قـهرمانـ ـــی, 13:06