آبنباتو از #دهنش بیرون آورد و پرتش کرد بیرون...
+اوه این قراره حال بده
یه دستشو دور #دیکش حلقه کرد و شروع کرد به پمپ کردن یه انگشتشو داخل خودش کرد و نالید...
+اووووووهههههه... #تهیونگ خیلی حس خوبی داره
یه #انگشت دیگه ام وارد کرد و بلندتر ناله کرد
–جرئت نکن الان بیای میخام با هم بیایم
+لطفا تهیونگ ... بهم اجازه بده
–بیا... برام بیا