Get Mystery Box with random crypto!

دو صدا در ذهنم دعوا ميكنند. پراكنده نشوم وقتي نميشود! حتي از ت | 1987

دو صدا در ذهنم دعوا ميكنند. پراكنده نشوم وقتي نميشود! حتي از ترس عام نگفتم منحرف ؛ انگار ميتوانستم ادامه بدهم..ادامه.
دعوا ميكنند و پشت شفافيت سفيد ميشود ديد گودي و تار هاي نازك مشكي زيادي معمولي كه تعجب ميكنم.
كلارينت مشكي كه سرم را گذاشتم روي ميز بشنوم چكه آبي به زير چانه سريد.
شروع به نوشيدن جوهر ميكند آن قدر غليظ است كه راه تنفسش را ميبندد!!..
اگر آثار اَفيونات اجباري نيستند تعجب ميكنم همان نفر اول زنجيره را ساخت.
اسيد را توهمي غالب دارم.
سفيد است و مربع دارد همه مربع را به دايره ترجيح ميدهند.
آكاردئون ميخواهد كه پسران سفيد پوست مزاحم ميشوند ولي خودآگاه ميداند هيچ كدام مسير وسط نيستند.
شروع ميكند مجارستاني رقصيدن و تمام ميكند اگر تحت تاثير عينك آفتابي هايي كه شب زده اند قرار نگيرد.
اگر تكليف مشخص بود نميشنيد ادم هاي باهوشي كه زير دريايي ساخته اند خوش حالند!