امروز يه آدمى رو ديدم فقط سرشو گذاشته بود رو شيشه خط واحد ساكت | 💓قصه عاشقانه ما💓
امروز يه آدمى رو ديدم فقط سرشو گذاشته بود رو شيشه خط واحد ساكتِ ساكت تو خودش بود بريده از هر كس و ناكس با اينكه كلّى آدم كنارش بودن، ولى بدتر از هميشه به نظر ميرسيد. بود و نبودش، براى كسى فرق نميكرد. فقط ميخواست زودتر به مقصد برسه. هر چى زودتر به آخرِ زندگى برسه. كارى به ادامه ى زندگيش نداشت. اون آدم خيلى آشنا بود. كسى كه هر ١٨ سالِ عمرم رو باهام بوده... اون آدم، "من" بودم..!