2021-07-22 20:40:16
«فصیح خوافی» در کتاب مجمل فصیحی او را «خواجه مجدالدین محمد بن خواجه نجیبالدین احمد بن خواجه زینالدین حاجی الخوافی النیازآبادی» معرفی کرده است.
او رهبر نهضتی بود که در اوائل قرن هشتم هجری بر علیه دستنشاندگان مغولی در خراسان شکل گرفت. اما متاسفانه آن واقعۀ مهم جایگاه شایستهای را در تاریخ نیافت و در اهمیت و انگیزههای آن سخن به کفایت گفته نشد!
نخستین روایتگر آن رویداد «سیف هروی» مداح و وقایعنگار دربار «ملک غیاثالدین کرت» بود. او مجدماضی را در کتابش
«تاریخنامۀ هرات»، دشمنی یاغی و سرکش دانسته که از از اطاعت ولینعمت خود «ملک اسلام غیاثالحق و الدین!» سر برتافته و طغیات کرده است، در حالی که مجدماضی در قامت مبارزی علیه نابکاریها، حقکشیها، مظالم و شکنجههای ایلخانان و دستنشاندگان متجاوز مغولی چون «ابوسعید»و «غیاثالدین»و «یساول»و «امیر نوروز» قیام کرده بود.
«معینالدین اسفزاری» هم در کتاب «روضات الجنات فی اوصاف مدینة الهرات» به تقلید از سیف هروی ضمن این که چهرهای منفی و سرکش از مجدماضی ترسیم کرده، او را مردی بس محتشم معرفی کرده که با علو درجات اکثر ولایات خواف را در تصرف داشته و گردنش یاری نمیداده سر به ملک غیاثالدین فرود آورد.
«فصیح خوافی» در مجمل فصیحی ضمن معرفی او به نمونهای از مبارزاتش در قهستان و سیستان اشاره کرده که چگونه توانسته است دست یاغیان و چپاول گران را از آن حدود کوتاه کند .
اما بررسی و تحقیق پیرامون مسائل و رویدادهای تاریخی، بیشتر ما را با شخصیتها و وقایع آن برهۀ زمانی آشنا میکند.
در سال ۷۱۶ه.ق «ابوسعید بهادرخان» پسر «الجایتو» در سن ۱۲سالگی به حکومت رسید. اقدامات نابخردانۀ او در ابتدای سلطنت باعث تزلزل در حکومت ایلخانی شد و قیامها و حرکتهای انقلابی از گوشه و کنار شعلهور گردید.
ابوسعید شخصی به نام «یساول» را که مردی ظالم و خونخوار بود و در زمان الجابتو به امارت خراسان منصوب شده بود در مقام خود ابقا کرد و او روز به روز بر جسارت و تجاوز به حقوق مردم با بیرحمی میافزود و از مردم خراسان باجهای گزاف به شکنجه میگرفت و ظلم و جور را از حد میگذرانید. بیرحمی و شرارتهای یساول برخی از ملوک خراسان و سیستان را به قیام واداشت، از جملۀ آنها «خواجه مجدالدین محمد خوافی» (مجدماضی) ملکخواف بود که از اطاعت ملک غیاثالدین سر پیچید. طغیان فرمانروایان و دست نشاندگان ولایات آن قدر اهمیت داشت که ملک غیاث الدین «مولانا ناصرالدین عبید الله» را به رسالت روانۀ اردوی سلطان ابوسعید کرد تا خبر طغیان مجدماضی و پیوستگی او به «یسور» فرمانروای عاصی ماوراءالنهر را به او دهد. سلطان ابوسعید پنجاه هزار دینار به رسم انعام برای ملک غیاثالدین فرستاد و مال و املاک آنها را به ملک غیاثالدین ارزانی داشت.
در سال۷۲۱ه.ق سلطان ابوسعید تصمیم گرفت که حرکتهایی را که علیه دستنشاندهاش ملک غیاثالدین کرت پاگرفته بود سرکوب کند.
نخست ملک غیاثالدین شخصا از طرف خان مغول مأمور سرکوب «مجد ماضی» شد.
مجد ماضی یکی از مبارزین ایرانی بود که به مقام و موقعیت خود پشت کرد و در مقابل ظلم خونخواران مغول و تزویر و حیلۀ ملوک آلکرت ایستاد.
او که احتمالا در مبارزه شیوۀ «حسن صباح» را پیش گرفته بود. بنا به نوشتۀ فصیح خوافی با قتل شاه علی سیستانی در سال ۷۰۶ه.ق آغاز به قیام کرده و بنا به نوشتۀ سیف هروی هزار مرد دلیر سفاک بیباک را به فرمان خود درآورده و هر چند روز در اطراف قهستان و خواف فتنه ظاهر میکرد.
مرکز فرماندهی او «قلعۀ نیازآباد» بود و قلعههایی نیز در کوههای اطراف خواف داشته است که در بخش بعدی آنها را معرفی خواهیم کرد.
.
دانشنامه مشهد
رسانه تخصصی فرهنگ و هویت مشهد
Mashhad ENCyclopedia
@mashhadenc
695 viewsedited 17:40