2018-06-21 23:19:41
تو اتاقم نشسته بودم ...
یهو یه عطر آشنا رو حس کردم!!
باخودم گفتم یعنی اومده؟؟!!
اطرافمو نگاه کردم!!
ندیدمش ...
بلند شدم تموم اتاقارو گشتم
ولی...
نبود
مامانم وقتی دید گیجم از آشپزخونه اومد بیرون گفت..
دنبال چی میگردی؟
رفتم تو فکر
واقعا دنبال چی میگشتم؟!!!
اون خودش گفت دیگه دوسم ندارع
مگه میشه برگرده ..!!
یهو به خودم اومدم
دیدم مامانم داره صدام میزنه
گفتم جونم مامان حواسم نبود
گفت
میگم دنبال چی میگردی!!!
گفتم هیچی مامانی هیچی...
رفتم تو اتاق..
به سمت میزی که عطرت اونجا بود
آره همین عطر بود...
اره....
همون عطره آشنا...
که هر روز تو اتاقم پخش میشد...
و من مثل دیوونه ها
با اینکه میدونستم عطرت تو اتاقمه
ولی بازم
با فکر این که برگشتی
دنبالت میگشتم..
کاش....
هیچوقت
اسم عطرتو ازت نمیپرسیدم
17.5K views ⓕⓐⓣⓔⓜⓔⓗ , 20:19