فکر میکنی داری کجا میری ؟ مکس با تو ام این صدای رز بود ، دخت | •●Mj.YahaGhi.official●•
فکر میکنی داری کجا میری ؟ مکس با تو ام
این صدای رز بود ، دختر دوست داشتنی با اندامی کوچک و موهایی فرفری . با شنیدن صدایش گفتم : اره فکر میکنم دارم دنبال یک خونه قدیمی میگردم خب راستش درسته زیاد توی این هوای سرد بودم ولی امشب دوست ندارم اینطوری باشه ، جای گرم تری رو دوست دارم . فکر میکنم به زودی بتونم قوانین حاکم بر این منطقه رو هم پیدا کنم ولی خوب قبلش به یک ازمایشگاه نیاز دارم و یک تخت البته مهم نیست که صدای جیر جیر میکنه یا چقدر تشکش سفت و نا مرغوبه فکر میکنم فقط یکم باید بخوابم و بعدش کار های زیادی دارم که باید بهشون رسیدگی کنم
با شنیدن اینا ها دستم رو فشار داد و گفت نگران هیچ چیز نباش همه چیو برات جور میکنم ولی فعلا باید تو همین سرما قدم بزنیم میتونی منو به خودت فشار بدی تا گرم بشی
اوه گزینه بدی نبود خیلی دوست داشتم بقلش کنم . اوه البته که عاشقش نبودم فقط احساسی دوستانه وعمیق ، چیزی که فکر میکنم بعضی از شما ها اون رو درک کنید
بقیه راه را با یک دیگر ادامه دادیم فکر میکنم شب کریسمس بود یا شاید شبیه کریسمس بود. اری شدت سرما باعث شده بود تاریخ را هم از یاد ببرم
از بخت بد ما (شاید دوست داشتم بیشتر بقلش کنم) و البته شاید بگویم از بخت خوب ما زن بیوه مهربانی که تقریبا در حدود هشت ضربدر هفت سال سن داشت مارا به خانه خود دعوت کرد . البته بماند که چه تعارفاتی پیش آمد
