مردی از فرزانه ای خواست که او را به شاگردی بپذیرد.
فرزانه برای آزمودن مرد خطی راست کشید و گفت: کوتاهش کن!
مرد نصف خط را پاک کرد.
فرزانه نپذیرفت و از مرد خواست که راه دیگری را امتحان کند.
مرد این بار نصف خط را با دست خود پوشاند.
حکیم این روش را نپذیرفت و مرد این بار گفت: نمی دانم و از فرزانه خواهش کرد تا پاسخ و راه درست را به وی نشان دهد.
فرزانه خط بلندی کنار آن خط اولی کشید و گفت حالا کوتاه شد.
گروه آموزشی مدیرنت
@modirnet