Get Mystery Box with random crypto!

مثل یک بازمانده جنگم ، دست دشمن اسیر و زندانی منم ایران که عا | شعرمن- معصومه خورشیدی

مثل یک بازمانده جنگم ، دست دشمن اسیر و زندانی
منم ایران که عاشقم شده است، دشمن نانجیب عثمانی

خون رگهای من عجیب هنوز، در تب انتقام می جوشد
قوری چینی شکسته شدم، در غم‌ مادران ایرانی

دشمن سر سپرده ام بودی، با همه دلسپردگی گفتی
خاطرم را عجیب می خواهی ، ننگ بر جنگهای طولانی

آخر جنگ بود و ما حالا ، زخمی جنگ تن به تن بودیم
زخم هایم زبان درآوردند ، بنویسند از دو قربانی

مانده ام در دوراهی احساس، من و تو یا خدا و مام وطن
خیس می شد شناسنامه من ، زیر این اشکهای پنهانی

#معصومه_خورشیدی

https://t.me/mypoems_mkhorshidi