🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

💐نقشبندیه انوریه💐

Logo of telegram channel naghshbandiyehanvariyeh — 💐نقشبندیه انوریه💐 ن
Logo of telegram channel naghshbandiyehanvariyeh — 💐نقشبندیه انوریه💐
Channel address: @naghshbandiyehanvariyeh
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 337
Description from channel

💕گر چه از هر جگر چاک به حق راهی هست
💕راه نزدیکترش از دل درویشان است
💕در بساط من سودازده ز اسباب جهان
💕نیم جانی است اگر قابل درویشان است
 
ارتباط با ما👇
@tahir1
@tayyeb11

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages

2021-12-06 14:00:40
زان می خوردم که روح پیمانه اوست
زان مست شدم که عقل دیوانهٔ اوست

شمعی به من آمد آتشی در من زد
آن شمع که آفتاب پروانهٔ اوست

حضرت مولانا رحمه الله

کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
40 views11:00
Open / Comment
2021-12-05 20:59:49 انواع وهابيت


وهابيت بر 3 نوع است :


نوع اول وهابی (جلی)

اين نوع وهابی آشـكار خـود را اهـل حديث می نامند و بر تقليد منكرند و بزرگان امت مرحومـه را از طبقـه علمـاء و صـلحاء واولياء را مشرك و مبتدع ميدانند و عقيده خودشان را از هيچ كس پنهان نمي كنند وآشكاراميگويند ما مذهب را قبول نداريم طريقت را هم قبول نداريم و كساني كه در راه طريقـت و تقليد هستند همه را مشترك ميپنداريم .ضرر و زيان اين نـوع وهابی نسبت به دو قسم ديگر كمتر است، زيرا شخص عاقل هيچوقت سخن شخصی را كه به مذهب و دين خود توهين ميكند نميپذيرد بلكه سخنان وی را مردود مي پندارد



نوع دوم : وهابی (خفی) است

اين نوع وهابی به طريق نفاق ، خود را در پـرده حنفيـت پنهان داشته عملاً حنفی ميباشد اما اعتقاداً با فرقه ی اولی هم نفس و هم قفس اند و سبب اخفاء اين فرقه گمراه كردن عوام مسلمين حنفی است كه در صورت اظهار وهابيت نفـرت خلق را بر مد نظر داشته و حيله ی اظهار حنفيت را سبب حصول مقصود خود دانسته اند و الحق با اين حيله و مكر به مقصود خود رسيده اند .اگر نظر به ظاهرش كنی، گويی كه پخته مسلمان است و اگر از خباثت باطنش خبردارشوی گويی كه بدتر از شيطان است. ظاهرش به صلاح آراسته با جامع پاك سفيد با ريش دراز مشروع با اظهار تقوا با گفتار نرم و شيرين با تحمل اذی ازعوام الناس و باطنش پـر از خباثت همچون طعن و لعن بر كافه امت مرحومه و انكار طرق مشايخ سلاسل اربعه وانكار از تقليد مذاهب اربعه حنفی، شافعی، مالكی، حنبلی و انكار كرامات اوليـاء و شـرك دانستن توسل بارواح انبياء و صلحاء انكـار شـفاعت رسول اكرم صلی االله عليه و سلم و تحريم سفر به زيارت او صلي الله عليه و سلم حـرام دانستن نداء غايب بلفظ يا رسول الله و مانند آنها ضرر اين طائفه در گمراه كردن بندگان خدا و بر هم زنی عقائد اسلامي بسيار بيشتر از ضرر فرقه اولی است، اين نوع وهابی وهابيت خود را پنهان داشته مردم را ازمـذهب و از دين جدا ميسازد .
آنها همانند گرگی هستند كـه پوسـت گوسـفندی را پوشـيده بـه ميـان گوسفندان آمده تا آنان را به هلاكت برسانند . اين نوع وهابی را مردم زياد درك نمی كننـد، اينان از باطن به مذهب اعتقاد ندارند و منكر طريقت ميباشند در حاليكه با زبـان خويش مردم را به اين امور دعوت مي كنند، اين نوع وهابي به مردم تبليـغ ميكنند كـه هـر وقـت علمايی برای شما حكمی صادر كند فوراً از او بپرسيد كه منبع و ماخذ اين حكم از قـرآن است يا حديث؟ و اگر سندش از غير اين دو مورد باشد آن حكم را نپذيريـد . طعمـه ايـن فرقه بيشتر افراد عام و بی سواد است كه در مدت كمی فريـب خـورده و احكـام صـادره توسط علمای حقيقي را قبول نميكنند اماافراد عالم ميداننـد كـه شـريعت دارای چهار دليـل است 1ـ قرآن 2ـ حديث 3ـ اجماع 4ـ قياس. ومذاهب هر حكمی را صادر كنند حتماًاز چهار دليل يك دليل را دارا است



نوع سوم : وهابي (غبی) است

اين نوع وهابی از روی نـادانی و جهـل نمی توانـد بـين مذهب خويش و وهابيت فرقی قائل باشد و همرنـگ وهابيـان ميشوند، خـود را حنفـی ميدانند و به اولياء و مجتهدان و مشايخ معتقد است و مخلص آنان ميباشد ولی در بعضی ازمسائل گمان ميكند كه وهابی ها نيز با احناف هم عقيده هستند اگر علماء حنفـی عملی رامنع كند آن را به جهت كرامت منع ميكنند. ولی وهابی ها آن عمل را شرك دانسته و منـع نميکند،اين نوع وهابی يعنی وهابی غبی نمی تواند بين اين دو را تشخيص دهد يعني ادعای وی حنفی و عمل وی وهابی ميباشد ومتاسفانه جامعه كنونی ما نيز دچار اين دونوع آخريعنی خفی و غبی شده است . وهابی خفی با مكر و حيله مردم را فريب داده و به گمراهی ميكشد و وهابی غبی نيز از روی جهالت و ناداني خويش براي دين اسلام مصيبت بزرگی شده اند


کانال تلگرام"نقشبندیه انوریه


@NaghshbandiyehAnvariyeh
60 views17:59
Open / Comment
2021-12-05 00:33:56

#تذکرة_الأولیاء
#عطار_نیشابوری

#ذکر_ابن_محمد_جعفرالصادق علیه السلام

صفحه۴

و گفت: «هر آن معصیت که اول آن ترس بُوَد و آخر آن عذر، بنده را به حق رساند و هر آن طاعت که اول آن امن بُوَد و آخر آن عُجب، بنده را از حق - تعالى - دور گرداند. مطیع با عُجب، عاصی است و عاصی با عذر، مطیع».

و از وی پرسیدند که «درویش صابر فاضل تر یا توانگر شاکر؟» گفت: «درویش صابر، که توانگر را دل به کیسه بُوَد و درویش را با خدا».

و گفت: «عبادت جز به توبه راست نیاید، که حق - تعالى - توبت مقدم گردانید بر عبادت، کما قال: التائبون العابدون».

و گفت: «ذکر توبه، در وقت ذکر حق - تعالى - غافل ماندن است از ذکر. و خدای تعالی - (را) یادکردن به حقیقت، آن بُوَد که فراموش کند در جنب خدای، جمله اشیاء را. به جهت آن که خدای - تعالى - او را عوض بُوَد از جمله اشیاء».

و گفت: «در معنی این آیت که يختص برحمته من يشاء - خاص گردانم به رحمت خویش هرکه را خواهم به واسطه و علل و اسباب از میان برداشته است. تا بدانید که عطاء محض است».

و گفت: «مؤمن آن است که ایستاده است با نفس خویش، و عارف آنست که ایستاده است با خداوند خویش».

و گفت: «هر که مجاهده کند با نفس برای نفس، برسد به کرامات. و هر که مجاهده کند با نفس برای خداوند، برسد به خداوند».

و گفت: «الهام از اوصاف مقبولان است و استدلال ساختن که بی الهام بُوَد، از علامت راندگان است».

و گفت: «مکر خدای - عز و جل - در بنده نهان تر است از رفتن مورچه، در سنگ سیاه، به شب تاریک».

و گفت: «عشق، جنون الهی است. نه مذموم است و نه محمود».

و گفت: «سِرّ معاینه مرا آنگاه مسلم شد، که رقم دیوانگی بر من کشیدند».

و گفت: «از نیکبختی مرد است، که خصم او خردمند است».

و گفت: «از صحبت پنج کس حذر کنید:
یکی از دروغگوی، که همیشه با وی در غرور باشی.
دوم از احمق، که آن وقت که سود تو خواهد، زیان تو بُوَد و نداند.
سوم بخیل، که بهترین وقتی از تو ببُرد.
چهارم بددل، که در وقت حاجت تو را ضایع کند.
پنجم فاسق، که تو را به یک لقمه بفروشد. و به کمتر لقمه یی طمع کند»

گفت: «حق تعالی - را در دنیا بهشتی است و دوزخی: بهشت عافیت است و دوزخ بلاست. عافیت آن است که کار خود به خدای - عز و جل - بازگذاری، و دوزخ آن است که کار خدای با نفس خویش گذاری».

و گفت: «من لم يكن له ، فهو مضر». گفت: «اگر صحبت اعدا، مضر بودی اولیا را، به آسیه ضرر بودی از فرعون. و اگر صحبت اولیا، نافع بودی اعدا را، منفعتی بودی زن نوح و لوط را، ولكن بیش از قبضی و بسطی نبود».

و سخن او بسیار است. تأسیس را، کلمه یی چند گفتیم و ختم کردیم.


کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
64 views21:33
Open / Comment
2021-12-02 20:44:22
• • ● ❀  #استوری ❀ ● • •

کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
82 views17:44
Open / Comment
2021-12-02 18:58:27 ‌ ❥ •° •●✿ •° •° °• ° • •✿●۰ ❥


بِسـْـــــــمِ اللّٰہِ الــــرَّحـَـمٰــݧِ الـــرَّحـِــیْم


#فضـــــایــل

فضایل سوره مبارڪه دخان

رسول الله ﷺ می فرماینـد:

❪❶❫↫ هر کس در شب جمعه سوره مبارکه دخان را بخواند، گناهان [صغیره اش] آمرزیده خواهند شد.

❪❷❫↫ هر کس سوره دخان را در شب بخواند، صبح را در حالی آغاز خواهد کرد که هفتاد هزار فرشته برای او دعای مغفرت می کنند.

❪❸❫↫ هر کس در شب و روز جمعه سوره مبارکه دخان را بخواند، حق تعالی برای او در بهشت خانه ای می سازد.

❪❹❫↫ امام جلال الدین سیوطی رَحِمهُ اللّٰهُ تَعَالَى می فرماید: انسان با خواندن سوره مبارکه "دخان"، از وحشت و بیم قیامت محفوظ می ماند.

منابــع :
الاذکار امام نـووی
تـرمذی 2889 ــ 2888


کانال تلگرام نقشبندیه انوریه

@NaghshbandiyehAnvariyeh


❥ •° •●✿ •° •° °• ° • •✿●۰ ❥
81 views15:58
Open / Comment
2021-12-02 18:41:01

#تذکرة_الأولیاء
#عطار_نیشابوری

#ذکر_ابن_محمد_جعفرالصادق علیه السلام

صفحه۳

نقل است که صادق را گفتند: «همه هنرها داری: زهادت و کرم باطن، و قرة العين خاندانی، ولیکن بس متکبری». گفت: «من متکبر نیم، لكن كبرِ کبریائی است، که من چون از سر کبر خود برخاستم، کبریائی او بیامد و به جای کبر من بنشست. به کبرِ خود، کبر نشاید کرد، اما به کبریائی او کبر شاید کرد».

نقل است که صادق از ابوحنيفه پرسید که: «عاقل کی است؟». گفت: «آن که تمییز کند میان خیر و شر». صادق گفت: «بهایم نیز تمییز توانندکرد، میان آن که او را بزنند یا او را علف دهند». ابوحنيفه گفت: «به نزدیک تو عاقل کی است؟» گفت: «آن که تمییز کند میان دو خیر و دو شر. تا از دو خير، خير الخيرين اختیار کند و از دو شر، خیرالشرین برگزیند».

نقل است که همیانی زر از کسی برده بودند. آن کس در صادق آویخت که: «تو برده ای» - و او را نشناخت - صادق گفت: «چند بود؟». گفت: «هزار دینار». او را به خانه برد و هزار دینار به وی داد. بعد از آن، آن مرد زر خود بازیافت و زر صادق باز پس آورد و گفت: «غلط کرده بودم». صادق گفت: «ما هر چه دادیم باز نگیریم». بعد از آن، از کسی پرسید که: «او کی است؟». گفتند: «جعفر صادق». آن مرد خجل بازگردید.

نقل است که روزی تنها در راهی می رفت و «الله، الله» می گفت. سوخته یی بر عقب او می رفت و «الله، الله» می گفت. صادق گفت: «الله! جبه ندارم، الله! جامه ندارم». در حال دستی جامه حاضر شد و امام جعفر در پوشید. آن سوخته پیش رفت و گفت: «ای خواجه! در الله گفتن با تو شریک بودم. آن کهنه خود به من ده». صادق را خوش آمد و آن کهنه به وی داد.

نقل است که یکی پیش صادق آمد و گفت: «خدای را به من نمای». گفت: «آخر نشنیده ای که موسی را گفتند: لن ترانی؟» گفت: «آری. اما این ملت محمد است که یکی فریاد می کند که: رأی قلبی ربی. و دیگری نعره می زند که: لم اعبد ربا لم اره». صادق گفت: «او را ببندید و در دجله اندازید». او را ببستند و در دجله انداختند. آب او را فرو برد. باز برانداخت. گفت: «یابن رسول الله الغياث، الغياث». صادق گفت: «ای آب! فرو برش». فرو برد. باز برآورد. گفت: «یابن رسول الله! الغياث، الغياث». صادق دگر بار گفت: «ای آب! فرو برش». همچنین فرو می برد و بر می آورد، چندین کرد. چون امید از خلایق به یکبارگی منقطع گردانید، این نوبت گفت: «یا الهی! الغياث، الغياث».
صادق گفت: «او را برآرید». برآوردند و ساعتی بگذاشتند تا باز قرار آمد. پس گفتند: «خدای را دیدی؟». گفت: «تا دست در غیری می زدم، در حجاب می بودم. چون به کلی پناه بدو بردم و مضطر شدم، روزنه یی در درون دلم گشاده شد. آنجا فرونگرستم. آنچه می جستم بدیدم و تا اضطرار نبود آن نبود، که امن يجيب المضطر اذا دعاه». صادق گفت: «تا صادق می گفتی، کاذب بودی، اکنون روزنه را نگاه دار که جهان خدای - عز و جل - بدآنجا فروست. و هرکه گوید که خدای - عز و جل - بر چیزست، یا در چیزست و از چیزست، او کافر بُوَد».

کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
68 views15:41
Open / Comment
2021-12-02 18:40:27
*در شب و روز جمعه صلوات بر پیامبر عزیزمان فراموش نشود*

*۞إِنَّ اللهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا۞*

اَللّهُمَ
صَلَّ
عَلی
مُحَمَّدٍ
وَآلِ
مُحَمَّدٍ
اَللّهُمَ
صَلَّ
عَلی
مُحَمَّدٍ
وَآلِ
مُحَمَّدٍ


کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
66 views15:40
Open / Comment
2021-12-01 20:27:08

#تذکرة_الأولیاء
#عطار_نیشابوری

#ذکر_ابن_محمد_جعفرالصادق علیه السلام

صفحه۲

نقل است که منصور خليفه، شبی وزیر را گفت: «برو و صادق را بیار، تا بکشیم». وزیر گفت: «او در گوشه یی نشسته است و عزلت گرفته، و به عبادت مشغول شده و دست از مُلک کوتاه کرده، و امیرالمؤمنین را از وی رنجی نه. در آزار وی چه فایده بود؟». هرچند گفت، سودی نداشت. وزیر برفت. منصور غلامان را گفت: «چون صادق درآید و من کلاه از سر بردارم، شما او را بکشید» وزیر صادق را درآورد. منصور در حال برجست و پیش صادق باز دوید و در صدرش بنشاند و به دو زانو پیش او بنشست. غلامان را عجب آمد. پس منصور گفت: «چه حاجت داری؟» گفت: «آن که مرا پیش خود نخوانی و به طاعت خدای - عز وجل - باز گذاری». پس دستوری داد و به اعزازی تمام او را روانه کرد. و در حال لرزه بر منصور افتاد و سر در کشید و بیهوش شد، تا سه روز، و به روایتی تا سه نماز از وی فوت شد. چون باز آمد، وزیر پرسید که: «این چه حال بود؟». گفت: «چون صادق از در درآمد، اژدهایی دیدم که لبی به زیر صفه نهاد، و لبی بر زبر. و مرا گفت: اگر او را بیازاری، تو را با این صفه فرو برم. و من از بیم آن اژدها ندانستم که چه می گویم و از او عذر خواستم و بیهوش شدم».

نقل است که یک بار داود طایی پیش صادق آمد و گفت: «ای پسر رسول خدا! مرا پندی ده، که دلم سیاه شده است». گفت: «یا باسليمان! تو زاهد زمانه ای. تو را به پند من چه حاجت؟». گفت: «ای فرزند پیغمبر! شما را بر همه خلایق فضل است و پند دادن همه بر تو واجب». گفت: «یا باسلیمان! من از آن می ترسم که به قیامت، جد من دست در من زند که: چرا حق متابعت من نگزاردی؟. این کار به نسبت صحیح و نسب قوی نیست. این کار به معامله یی است که شایسته حضرت حق افتد». داود بگریست و گفت: بار خدایا! آن که معجون طینت او از آب نبوت است، جدش رسول است و مادرش بتول، بدین حیرانی است. داود که باشد که به معامله خود معجِب شود؟».

نقل است که با موالی خود روزی نشسته بود. ایشان را گفت: «بیایید تا بیعت کنیم و عهد بندیم که هرکه از میان ما در قیامت رستگاری یابد، همه را شفاعت کند». ایشان گفتند: «یابن رسول الله! تو را به شفاعت ما چه حاجت؟ که جد تو شفيع جمله خلایق است». صادق گفت: «من بدین افعال خود شرم دارم که به قیامت در روی جد خود نگرم».

نقل است که جعفر صادق مدتی خلوت گرفت و بیرون نیامد. سفیان ثوری به در خانه وی آمد و گفت: «مردمان از فواید انفاس تو محروم اند. چرا عزلت گرفته ای؟ » صادق جواب داد که: «اکنون روی چنین دارد، فسد الزمان و تغير الإخوان» و این دو بیت بر خواند: شعر:

ذهب الوفا، ذهاب امس الذاهب
و الناس بين مخايل و مآرب

يفشون بينهم المودة و الوفا
و قلوبهم محشوة بعقارب

نقل است که صادق را دیدند خزی گرانمایه پوشیده. گفتند: «یابن رسول الله، ليس هذا من زی اهل بیتک». دست آن کس بگرفت و در آستین کشید، پلاسی پوشیده بود که دست را خلیده می کرد. و گفت: «هذا للخلق، و ذاک للحق».


ادامه دارد....

کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
83 views17:27
Open / Comment
2021-12-01 20:27:07

#تذکرة_الأولیاء
#عطار_نیشابوری

#ذکر_ابن_محمد_جعفرالصادق علیه السلام

صفحه۱

آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عالم صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیا، آن گوشه جگر انبیا، آن ناقل على، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، ابومحمد جعفر صادق - رضي الله عنه.
گفته بودیم که اگر ذکر انبیا و صحابه و اهل بیت کنیم، یک کتاب جداگانه می باید. و این کتاب شرح حال این قوم خواهد بود، از مشایخ، که بعد از ایشان بوده اند. اما به سبب تبرک به صادق - رضی الله عنه - ابتدا کنیم، که او نیز بعد از ایشان بوده است. و چون از اهل بیت بیشتر سخن طریقت او گفته است، و روایت از او بیش آمده، کلمه یی چند از آن حضرت بیارم ، که ایشان همه یکی اند. چون ذكر او کرده آمد ذکر همه بود. نبینی که قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند؟ یعنی یکی دوازده است و دوازده یکی. اگر تنها صفت او گویم، به زبان عبارت من راست نیاید، که در جمله علوم، و اشارات و عبارات بی تکلف به كمال بود. و قدوه جمله مشایخ بود، و اعتماد همه بر او بود. و مقتدای مطلق بود و همه الهیان را شیخ بود، و همه محمدیان را امام بود. هم اهل ذوق را پیشرو بود و هم اهل عشق را پیشوا. هم عباد را مقدم بود و هم زهاد را مکرم. هم در تصنيف اسرار حقایق، خطیر بود، هم در لطایف اسرار تنزیل و تفسیر، بی نظیر. و از باقر - رضی الله عنه - بسی سخن عظيم نقل کرده است.
و عجب می دارم از آن قوم که ایشان را خیال بندد (که اهل سنت و جماعت را با اهل بیت چیزی در راه است. که اهل سنت و جماعت اهل بیت اند به حقیقت. و من آن نمی دانم که کسی در خیال باطل مانده است. آن می دانم که هر که به محمد - صلى الله علیه و آله وسلم - ایمان دارد و به فرزندان و یارانش ایمان ندارد، او به محمد - عليه الصلوة و السلام - ایمان ندارد. تا به حدی که امام اعظم شافعی - رحمة الله عليه - در دوستی اهل بیت به غایتی بوده است که به رفضش نسبت کردند و محبوس داشتند. و او در این معنی شعری گفته، و یک بیت از آن این است: شعر:

لو كان رفضا حب آل محمد
فليشهد الثقلان: إنی رافض

یعنی اگر دوستی آل محمد رفض است، گو: جمله جن و انس گواهی دهند به رفض من.

اگر آل و اصحاب رسول دانستن، از اصول ایمان نیست، بسی فضول که به کار نمی باید، می دانی. اگر این نیز بدانی هیچ زیان ندارد. بل که انصاف آن است که چون پادشاه دنیا و آخرت محمد را می دانی، وزرای او را نیز به جای خود می باید شناخت و صحابه را به جای خود، و فرزندان او را به جای خود، تا سنی و پاک اعتقاد باشی. و با هیچ کس از نزدیکان پادشاه تعصب نکنی الا به حق، چنان که از امام ابوحنيفه - رحمة الله علیه - سؤال کردند: «از پیوستگان پیغمبر - عليه الصلوة والسلام - کدام فاضل تر؟». گفت: «از پیران، صدیق و فاروق، و از جوانان عثمان و على، و از دختران فاطمه و از زنان عایشه، رضی الله عنهم اجمعین).

ادامه دارد....

کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
77 viewsedited  17:27
Open / Comment
2021-12-01 11:41:32
فیلم بسیار جالب و دیدنی از تاریخ پر افتخار اسلام و راد مردان اسلام حتما ببینید و به شیر مردان اسلام افتخار کنید


کانال تلگرام نقشبندیه انوریه
@NaghshbandiyehAnvariyeh
83 viewsedited  08:41
Open / Comment