🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

| نیلوفر| در جست و جوی صلح، تعالی و حقیقت

Logo of telegram channel neeloofaran — | نیلوفر| در جست و جوی صلح، تعالی و حقیقت
Logo of telegram channel neeloofaran — | نیلوفر| در جست و جوی صلح، تعالی و حقیقت
Channel address: @neeloofaran
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 1.91K
Description from channel

مطالب پیشنهادی خود را جهت انتشار در سایت و کانال نیلوفر به این آیدی ارسال فرمایید:
@borhani54
گروه گفتگو:
https://t.me/ 73gMu0-Mft84YzQ0

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


The latest Messages 3

2022-08-29 22:38:23 در این مدت، انگاره‌ی اسلام رحمانی، صورت نظری و مبسوط یافت و به‌تدریج در مقابل اسلام ناب محمدی (که امام خمینی رحمه‌الله‌علیه بدان قائل بود) سر برآورد و صف‌آرایی کرد» (طایفی، ۱۳۹۵).

بدین ترتیب، مدافعان بسته‌بندی‌ «اسلام ناب» کسانی چون کدیور را به مسخ و تحریف آموزه‌های اسلامی و تاریخ اسلام و به بدعت و نیز تأثیرپذیری از فرهنگ مدرن و غربی و گزینش‌گری از اسلام متّهم می‌کنند.

نزاع بسته‌بندی دین / واسازی‌ی دین: طرف‌داران نوارتدوکسی‌ی اسلامی در برابر گرایش به فراروی از ارتدوکسی‌ اسلامی

«نواندیشان دینی» در ایران معاصر، کسانی چون محسن کدیور و ابوالقاسم فنایی، بیش از آن‌که خود را در برابر طرف‌داران و مدافعان «اسلام ناب» قرار دهند، خود را در برابر روشن‌فکران دینی نظیر عبدالکریم سروش و محمدمجتهد شبستری قرار می‌دهند. به‌نظر می‌رسد گروه نخست به‌خاطر وابسته‌گی‌شان به نظام سیاسی، فاقد اعتبار اجتماعی و معرفتی هستند، اما گروه دوم واجد اعتبار و منزلت بالاتری هستند. هم‌چنین، به نظر می‌رسد «نواندیشان دینی» بیش‌ترین خطر را از جانب اینان احساس می‌کنند و از این رو، اقدام به مرزکشی و غیریّت‌سازی‌ شدید علیه «روشن‌فکران دینی» کرده اند. ریشه‌ی این احساس خطر شدید کجا قرار دارد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند طرح برخی مقدمات است.

الف) تقابل مواجهه‌ی ترمیم‌گرایانه و بازسازی‌گرایانه با میراث اسلامی

در جاهای دیگری گفته‌ام که می‌توان به اعتبار نوع مواجهه‌ی صاحب‌نظران مسلمان با میراث اسلامی در جهان مدرن، از سه گرایش دینی‌ واجد بدنه‌ی اجتماعی سخن گفت:‌ محافظت‌گرایی، ترمیم‌گرایی، و بازسازی‌گرایی. محافظت‌گرایان می‌خواهند کل ساختمان دین را به‌همان نحوی که به ما رسیده حفظ کنند، ترمیم‌گرایان می‌خواهند آن را ترمیم کنند، و بازسازی‌گرایان می‌خواهند آن را فرو بریزند و از نوع بازسازی کنند. محافظت‌گرایان از ارتدوکسی‌ اسلامی دفاع می‌کنند. ترمیم‌گرایان نوارتدوکسی پدید می‌آورند. اما بازسازی‌گرایان ما را به پیشاارتدوکسی می‌خوانند. دو گروه نخست (محافظت‌گرایان و ترمیم‌گرایان) عمدتاً تربیت حوزوی دارند و متأثر از تفکر دینی‌ سنّتی‌اند و گروه سوم به‌رغم آشنایی با تفکر دینی‌ حوزوی، عمدتاً تربیت و اندیشه‌ی غیرحوزوی دارند (نظیر اقبال لاهوری، شریعتی، سروش، و مجتهدشبستری) و بیش‌تر متأثر از تفکّر مدرن هستند تا تفکر دینی‌ سنّتی. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و به‌ویژه بعد از دهه‌ی شصت خورشیدی و تحت تجربه‌ی حکومت دینی، بازسازی‌گرایان دریافتند که لازمه‌ی بازسازی دین، واسازی‌ آن است و ترمیم‌گرایان دریافتند که می‌بایست به‌نحو رادیکال‌تری به ترمیم دین بپردازند و شیوه‌ی ترمیم‌گری‌ی مرتضی مطهّری و سیدمحمد بهشتی و سیدموسی صدر و امثالهم کافی نیست. ترمیم‌گرایان چه قبل از انقلاب و چه پس از آن به‌شدّت متأثر و وام‌دار بازسازی‌گرایان دینی بوده‌اند (محدثی، ۱۳۸۱، و ۱۳۹۶).

 اما به‌نظر می‌رسد «نواندیشان دینی» یا همان ترمیم‌گرایان جدید (امثال محسن کدیور، ابوالقاسم فنایی، و عبدالعلی‌ بازرگان) از برخی جهات ناتوان از فهم و تبیین پروژه‌ی فکری «روشن‌فکران دینی» هستند. البته آن‌ها واگرایی‌ قابل توجهی را با آنان درک می‌کنند و به همین دلیل برخی از آنان به چنین مقابله‌ای دست زده‌اند. «نواندیشان دینی» در درون نوارتدوکسی‌ اسلامی قرار می‌گیرند، در حالی که «روشن‌فکران دینی» از همه‌ی این انواع ارتدوکسی بیرون زده‌اند و عناصر سازنده‌ی آنها را مورد نقد بنیادی قرار داده‌اند. این نکته البته مورد توجه «نواندیشان دینی» بوده است:

«جریان اسلام نواندیش هم که در زمان اصلاحات سیاسی سکاندار اندیشه پیروز کشور بود، بعد از حذف آنها به‌تدریج دستخوش دگردیسی شد. بخشی از روشنفکران دینی شکست‌های سیاسی را معلول عواملی ذاتی در اسلام دانسته برای حل مشکلات سیاسی مشغول دستکاری در وحی، وثاقت قرآن، نفی حجیت معرفت‌شناختی آن، زمینی کردن کلام الهی و بشری دانستن قرآن شدند. این افکار به شدت غیرارتدوکس مورد قبول بخش قابل توجهی از مسلمانان نواندیش واقع نشد، لذا در عمل جریان نوگرا و غیرسنتی به دو طیف مسلمانان نواندیش و مسلمانان تجدیدنظرطلب تقسیم شدند» (کدیور، ۱۴۰۰).

در این‌جا اگر از توصیف مُعوج و خودمدارانه‌ی محسن کدیور بگذریم (زیرا او به جای این‌که بگوید نواندیشان دینی که بسیار متأثّر از نتایج عمل‌کرد و تلاش‌ها و محصولات روشن‌فکری دینی هستند، از آنها به‌تدریج فاصله گرفته اند، تاریخ تحوّلات اندیشه‌ی اسلامی در ایران را وارونه گزارش می‌کند)، او به‌درستی از «افکار به شدت غیرارتدوکس مورد قبول بخش قابل توجهی از مسلمانان نواندیش» سخن می‌گوید؛ در واقع همان کسانی که تعلیم و تربیت حوزوی و سنّتی دارند و از آغاز با مقاصد «روشن‌فکران دینی» (که عمدتاً تعلیم و تربیت غیرحوزوی و مدرن دارند) در جهت بازسازی‌ی دین، واگرایی داشته اند.
86 viewsedited  19:38
Open / Comment
2022-08-29 22:38:23 در این بسته‌بندی‌ی موسوم به «نواندیشانه»، اسلام ده رکن یا مؤلّفه‌ی اصلی دارد. در حقیقت، کدیور می‌گوید: بُنِی الاسلام عَشَر:

 «ایمان به خداوند واحد (حی قیوم، عالم مطلق، قادر مطلق، ارحم الراحمین، عادل، عفوّ غفور)، ایمان به معاد یا قیامت، ایمان به غیب، نبوت محمد بن عبدالله (ص)، وحی و قرآن، سنت معتبر پیامبر (ص)، اخلاق، عبادات (نماز و روزه و حج و زکات، شبه مناسک یا امورتوقیفی (متوقف بر اوامر و نواهی شارع) غیرعبادی، سرخط برخی احکام و قواعد معاملات (روابط بین مردم» (همان).

البته این مواردی که کدیور به‌عنوان ارکان اسلام بسته‌بندی کرده است، اگر با بسته‌بندی‌ گذشته‌گان مقایسه شود، خیلی بیش‌تر از ده مؤلّفه است! به‌عنوان مثال، چهار رکن از پنج رکن اسلام را در احادیثی که می‌گویند «بُنِی الاسلام خمس»، عبادات مورد نظر کدیور تشکیل می‌دهند و او این چهار رکن را با هم در مفهوم عبادات جمع آورده و یک رکن محسوب کرده و این البته لابد از اقتضائات و «تجدیدنظرها»ی «نواندیشی» است:

«حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ اَلزِّیَادِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ فُضَیْلٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:  بُنِیَ اَلْإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْوَلاَیَهِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلاَیَهِ» (کافی، ج ۲، ص ۱۸).

و البته در بسته‌بندی‌ی «نواندیشانه‌»ی کدیور، «ولایت» از ارکان اسلام محسوب نشده است و این هم به تفسیر و قرائت خاص ایشان از اسلام برمی‌گردد.

اما بسته‌بند‌ی «نواندیشانه» از اسلام در بستری پدید آمده که دو گرایش اسلامی‌ دیگر آن را شکل داده اند: یکی گرایش موسوم به روشن‌فکران دینی که از آنان یاد شد و در ادامه بدان‌ها بازخواهیم گشت و دوم، کسانی که بسته‌بندی‌ دیگری از اسلام را در ایران معاصر ارایه کرده اند: مدافعان و مروجّان بسته‌بندیی «اسلام ناب محمدی» در سطوح متفاوت. این نیروها اتفاقاً از منتقدان جدّی بسته‌بندی «اسلام رحمانی» هستند و آثار متعدّدی (کتاب، مقاله، سخن‌رانی، یادداشت، و مصاحبه) در نقد «اسلام رحمانی» نوشته اند (برای مثال بنگرید به سه کتاب از ‌پوروحید، ۱۳۹۴؛ ۱۳۹۶؛ ۱۳۹۸). طرف‌داران بسته‌بندی «اسلام ناب» فقط یک گروه از منتقدان جدّی‌ «اسلام رحمانی» هستند. به‌عنوان مثال، یکی از مدافعان «اسلام ناب» نوشته است:

 «حدود دو دهه است که اصطلاح اسلام رحمانی در فضای فکری و فرهنگی جامعه‌ی ما مطرح شده و به‌تدریج، دلالت‌ها و مضامین مشخصی نیز یافته است. به‌طور خلاصه، انگاره‌ی اسلام رحمانی از یک‌سو همه‌ی اسلام را دربرنمی‌گیرد و با آن مواجهه‌ی گزینشی می‌کند و از سوی دیگر، محصول تحریف محتوایی اسلام است و با حفظ برخی ظواهر، باطن و حقیقت آن را دگرگون می‌سازد و مسخ می‌کند. به بیان دیگر، اسلام رحمانی، تلفیقی از اسلام و لیبرالیسم است و به این واسطه، باید آن را از مصادیق و نمونه‌های متاخر اسلام التقاطی قلمداد کرد. التقاط به این معنی است که قائل به اصالت آیین اسلام نباشیم و آن را بر اساس معیارها و قواعد مکتب‌های دیگر تفسیر کنیم و به این ترتیب، باطل این مکاتب را در کنار حق اسلام بنشانیم. التقاط نوعی اقتباس است که با روح معارف و حقایق اسلام ناسازگار است و آن را مسخ می‌کند. قائلان به انگاره‌ی اسلام رحمانی، به این عنوان که قرائت عصری از اسلام مطلوب است و باید نواندیشانه به اسلام نگریست و آن را با اقتضائات زمانه‌ی کنونی منطبق نمود، دست تصرف و تطاول به‌طرف اسلام دراز می‌کنند و برداشتی لیبرالیستی از اسلام می‌آفرینند که در حقیقت، بدعت است و نه اجتهاد روشمند و منطقی …. اسلام رحمانی را اسلام دموکراتیک نیز می‌خوانند که بنا بر نظر قائلان آن، در نقطه‌ی مقابل اسلام خشونت‌طلب و تندرو و افراطی قرار می‌گیرد، اما گنجانیدن صفت رحمانی در این تعبیر، به‌معنی آن نیست که این‌گونه از اسلام (که البته در واقع اسلام نیست) تنها به‌واسطه‌ی صفت یادشده از اقسام دیگر متمایز می‌شود. روشن‌فکران شبه‌دینی لیبرال معتقدند که در اسلام خشونت‌طلب، زور، قهر، غلبه و غلظت، تعیین‌کننده است، اما اسلام رحمانی از گفت‌وگو، تکثر، آزادی و تحمل مخالفت دفاع می‌کند و انحصارگرایی و تنگ‌نظری و تحجر را برنمی‌تابد. اگرچه رگه‌هایی از آنچه امروز اسلام رحمانی می‌خوانیم، در طول دهه‌ی پنجاه و شصت شمسی نیز در جامعه‌ی ایران و در میان روشن‌فکران شبه‌دینی وجود داشته است، اما اسلام رحمانی به‌عنوان یک جریان معرفتی-اجتماعی متمایز و شناخته‌شده، از اواخر دهه‌ی شصت یا دست‌کم در اوایل دهه‌ی هفتاد شکل گرفت و با شتاب رشد کرد.
90 viewsedited  19:38
Open / Comment
2022-08-29 22:38:22 در این قرائت از اسلام چیزی از تعالیم اسلامی حذف نمی‌شود، تنها برخی از احکام و شعائر که در خارج از زمینه خود و مجزا از شرائط زمانی مکانی عصر نزول درک شده اند و در نتیجه‌ی این سوء فهم از جوهره رحمانی خود فاصله گرفته اند تصحیح می‌شوند و برخی احکام عقلائی که ناسازگار با تعالیم اسلامی نیستند، مورد پذیرش قرار می گیرند» (کدیور، ۲ مرداد ۱۳۸۹).

کدیور در این مرحله ده مؤلفه برای صورت‌بندی‌ نظری‌ اسلام رحمانی برمی‌شمرد و به‌نحو بسیار متواضعانه‌ای آن را برداشت شخصی‌ی خود از اسلام و «برداشتی از اسلام» معرفی می‌کند:

«اسلام رحمانی برداشتی از اسلام است که در آن مؤلفه‌های ده گانه ذیل شاکله اصلی آنرا تشکیل می‌دهد: رضایت خداوند، عدالت، عقلانیت، رحمت، اخلاق، کرامت و حقوق‌ انسان، آزادی و اختیار، علم و کارشناسی، دموکراسی و سکولاریسم عینی. ارائه این ده مؤلفه شناخت اسلام رحمانی را دقیق‌تر و قبول یا رد آنرا روان‌تر می‌سازد» (همان).

اما روند حرکت فکری و اجتماعی‌ کدیور و دیگر طرف‌داران قرائت موسوم به «اسلام رحمانی» ادامه یافت و آنان رفته‌رفته از ادّعای ارایه‌ی «برداشتی از اسلام» و بحث نظری در باره‌ی «اسلام رحمانی» و تلاش برای صورت‌بندی‌ اندیشه‌ورانه‌ی آن، به مرحله‌ی ارایه‌ی بسته‌بندی از خود اسلام می‌رسند. یازده سال بعد، کدیور از آن موضع متواضعانه بسیار فاصله گرفته است. این بار او بسته‌بندی‌ خود را از اسلام رحمانی در تقابل با دیگر گرایش‌های اسلامی ارایه می‌کند و می‌کوشد مرزکشی‌ دقیقی با دیگر قرائت‌های دینی ارایه کند و مشخصاً از «اسلام نواندیش» به‌عنوان یک جریانی دینی‌ متفاوت سخن می‌گوید و حتّا برخی از اعضای برجسته‌ی آن را نیز نام می‌برد:

«مخاطب بحث کسانی هستند که با باور به خدا، آخرت، پیامبر اسلام و قرآن به مثابه کلام الله، در پی تعمیق ایمان دینی خود و تربیت فرزندانی مؤمن در در دنیای مدرن هستند. در این جلسات قرار است زندگی مؤمنانه از منظر اسلام شیعی جعفری اصولی نواندیش تشریح شود، که متفاوت با تفکر سنتی و روشنفکری دین (اصلاح خود دین) است. زندگی مؤمنانه سبکی از زندگی است که ایمان در آن نقش اساسی بازی می‌کند. زندگی با ایمان و بدون ایمان دو معنای کاملا متفاوت دارد. در زندگی مؤمنانه هیچ امر خردستیزی راه ندارد،و کلیه اجزای این زندگی یا خردمندانه و یا فراعقلی است. اعتقادات، امور اخلاقی و معاملات فقهی نه تعبدی هستند نه توقیفی. این ادعاکه مؤمنانه زیستن یعنی تعبدی زیستن مغالطه‌ای بیش نیست. عقلانیت تنها یک ساحت از زندگی مؤمنانه را تامین می‌کند نه تمام ساحت‌های آن را. در زندگی مؤمنانه هیچ امر ضداخلاقی پذیرفته نیست. اما اخلاقی بودن معادل مؤمنانه بودن نیست. نمی‌توان معنویت را جایگزین ایمان یا تعالیم دینی کرد. معنویت در دنیای معاصر امری غیردینی است، و بدیل و رقیب دین است. عرفان یکی از ساحت‌های اسلام است، اما اسلام چند ساحتی را به تصوف تک‌ساحتی فروکاستن تقلیل اسلام است. فقه مصطلح و رعایت تکالیف حلال و حرام بخش کوچکی از زندگی مؤمنانه است نه تمام آن. زندگی مؤمنانه مترادف و معادل زندگی خردمندانه، زندگی اخلاقی، زندگی معنوی،زندگی عارفانه، و زندگی فقهی کرد. زندگی مؤمنانه در عین «مؤمنانه» متشرعانه به تنهایی نیست. هیچکدام از این امور را نمی‌توان جایگزین برخورداری از کلیه فضیلت‌های خردمندی، اخلاق، معنویت (به معنی عام)، عرفان و شرع چیزی بیشتر دارد، و آن ایمان است» (کدیور، ۱۴۰۰).

در این مرحله کدیور نه تنها مخاطب سخن خود را تعیین می‌کند بل‌که از چند جهت غیریّت‌سازی‌ می‌کند و مرز «اسلام نواندیشانه» را از «اسلام سنتی»، روشن‌فکری‌ دینی، اسلام عرفانی، و از معنویت‌گرایان به‌نحو کاملاً هنجارین و دل‌بخواهانه جدا می‌کند و تعابیر مدرنی را وارد اسلام موسوم به رحمانی‌ خویش می‌سازد: عقلانیت و فقدان خردستیزی. کدیور در حقیقت در حال ترسیم الگوی زیست مسلمانانه است و برای ترسیم این الگو به شکل جدیدی از بسته‌بندی‌ اسلام می‌رسد و بحث از ضرورت این بسته‌بندی را پیش می‌کشد:

«در این مباحث بحث متمرکز در اسلام است و مخاطب آن مسلمانان می‌باشند. اولین پرسشی که مطرح می‌شود این است که مراد از اسلام چیست که محصول رعایت آن زندگی مؤمنانه است؟ ضرورت بحث از این مسئله از این روست که تلاش‌هایی به چشم می‌خورد که در مقام بی‌معنی کردن هسته سخت اسلام آن هم به نام اسلام البته در جامه روشنفکرانه و متجددانه هستند» (همان).

بدین ترتیب، عملیات به‌اصطلاح «نواندیشانه‌ی» بسته‌بندی‌ اسلام رحمانی با توجّه به منازعات اجتماعی و فکری‌ روز آغاز می‌شود و بسته‌بندی‌ جدیدی از اسلام در ایران معاصر رقم می‌خورد: بسته‌بندی‌ای که با مرزکشی‌ سفت و سختی انجام می‌گیرد و با زبانی مؤاخذه‌گرانه و تخطئه‌آمیز در قبال غیری که «تجدیدنظرطلب» نامیده می‌شود، در میدان اجتماع دینی، اِعلام هویت می‌کند.
93 viewsedited  19:38
Open / Comment
2022-08-29 22:38:22 در تاریخ اسلام، آن‌قدر از این نوع بسته‌بندی‌کردن‌های دین وجود داشته که احادیث فراوانی در باب آن ذکر شده است و این مجموعه‌ی احادیث، «احادیث بُنِی الاسلام» نامیده شده اند. این‌ها احادیثی هستند که می‌گویند پایه‌ها، ارکان، یا مؤلّفه‌های اسلام این‌ موارد هستند و ساختمان اسلام بر این‌ها «بنیاد» نهاده شده است. نکته‌ی جالب توجه در مطالعه‌ی این بسته‌بندی‌ها، تفاوت‌های جدّی در ذکر ارکان و مؤلفه‌های اسلام در این بسته‌بندی‌ها است. برخی از دو رکن، برخی از سه رکن، برخی از چهار رکن، برخی از پنج رکن، برخی از شش رکن و این اواخر برخی از ده رکن برای اسلام سخن گفته‌اند. این تفاوت در تشخیص ارکان دین نمایان‌گر این است که اولاً برخلاف مدّعیات بسته‌بندی‌کننده‌گان، موضوع مورد بحث فاقد موجودیّت عینی است و ما با پدیده‌ای بیناانفسی یا بیناسوبژکتیو مواجه هستیم نه پدیده‌ای عینی و ابژکتیو. ثانیاً نظام معرفتی و تعلّقات اعتقادی و مواضع و منافع افراد بسته‌بندی‌کننده در کیفیت بسته‌بندی‌کردن می‌توانست دخیل بوده باشد. ثالثاً اجماع بر یک بسته‌بندی‌ خاص به جهان انفسی‌ مشترک دین‌داران (اینترسابژکتیویته‌ی دینی) و نیز اعتبار و نفوذ و اقتدار شخص یا اشخاص بسته‌بندی کننده و مدافعان آنان بسته‌گی‌ تام و تمامی داشته است. رابعاً هیچ‌گاه یک بسته‌بندی‌ نهایی در درون یک سنّت دینی تحقّق نمی‌یابد و عُمْرِ بسته‌بندی‌ها وابسته به ثبات اینترسابژکتیویته‌ی دینی است. هر گاه در جهان انفسی‌ مشترکِ دین‌دارانِ یک اجتماع دینی‌ خاصْ، شقاق و شکافی پیش بیاید، می‌توان انتظار داشت که در بسته‌بندی‌ مورد اجماع، تردید و تشکیک روا خواهد شد و بسته‌بندی‌ تازه‌ای از دین زاده شود.

نزاع دو بسته‌بندی از اسلام در ایران معاصر: «اسلام رحمانی» در برابر «اسلام ناب»

با این توضیحات نظری، اکنون می‌توانیم از بسته‌بندی‌ دین در ایران معاصر و رقابت میان کارگزاران و حامیان این بسته‌بندی‌های دینی مثالی بزنیم. در ایران معاصر، تحت تأثیر مدرنیته و شرایط جدید اجتماعی و فکری، ضرورت ارائه‌ی تصویری تازه از اسلام مورد توجّه برخی از متفکّران ایرانی قرار گرفت. ریشه‌های این تفکر را می‌توانیم تا قبل از نهضت مشروطه ردیابی کنیم، اما در انقلاب مشروطه دو تصویر متفاوت از اسلام عملاً و نظراً در برابر هم قرار گرفتند و تقابل این دو نوع اسلام متفاوت، تا امروز ادامه یافت و بعد از تشکیل حکومت دینی در فردای انقلاب ۱۳۵۷ و عمل‌کرد آن، حتّا بیش از پیش جدی‌تر شد. به دنبال نقدهای بنیادی‌ی کسانی موسوم به «روشن‌فکران دینی» (شخصیت‌هایی نظیر محمداقبال لاهوری، علی شریعتی، عبدالکریم سروش، محمدمجتهد شبستری، و در برهه‌ای مصطفی ملکیان و برخی افراد دیگر)، نیروهای دینی در  حوزه‌ی علمیه تحت تأثیر قرار گرفتند و رفته‌رفته در درون این نیروها کسانی پیدا شدند که خود را «نواندیش دینی» نام نهادند و در فضای اجتماعی-سیاسی‌ پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ حضور اجتماعی و فرهنگی‌ بیش‌تری نیز پیدا کردند. این گروه از نیروهای دینی که عمدتاً خاست‌گاه حوزوی داشتند و برخی از مهم‌ترین افراداَش، شاگردان برجسته‌ی آیت‌الله منتظری بودند، کوشیدند در کنار دیگران و در پی‌ آنان، اسلام جدیدی را به جامعه‌ی ایران و حتّا دین‌داران فارسی‌زبان ارایه کنند و نام آن را «اسلام رحمانی» نهادند؛ آن‌هم در دوره‌ای که کسانی چون آیت‌الله منتظری در حال گفت‌وگو و پاسخ‌گویی به نقدهای متفکر دینی‌ برجسته‌ی کشورمان، دکتر عبدالکریم سروش، بودند.

دکتر محسن کدیور که از جمله شاگردان آیت‌الله منتظری است، از جمله پرورنده‌گان و تقویت‌کننده‌گان ایده‌ی «اسلام رحمانی» در دهه‌های اخیر بوده است. او در مطالب متعدّدی از این نوع اسلام دفاع کرده است. کدیور در آغاز از «اسلام رحمانی» به‌منزله‌ی نوعی «قرائت اسلامی» دفاع می‌کند و دیدگاه خود را در باره‌ی آن «شخصی» می‌نامد و آشکارا بیان می‌کند که «هیچکس را نمایندگی نمی‌کنم»:

«اصطلاح اسم رحمانی مدتی است از اقبال برخوردار شده است. نگارنده این اصطلاح را سالها قبل برای تمایز قرائات مختلف اسلامی بکار برده است. در یک سال اخیر این ترکیب در میان حامیان و رهبران و همراهان جنبش سبز به وفور به چشم می‌خورد. به نظرمی رسد تحلیل مفهومی “اسلام رحمانی” لازم باشد. واضح است که این تحلیل مفهومی برداشت شخصی من است و در این بحث هم‌چون مباحث گذشته‌ام هیچکس را نمایندگی نمی‌کنم. پیشاپیش از انتقاد و پیشنهاد اهل نظر تشکر می‌کنم. اسلام رحمانی در مقابل اسلام فاشیستی، اسلام طالبانی، اسلام اموی، اسلام سیاه و اسلام متحجرانه است.
100 viewsedited  19:38
Open / Comment
2022-08-01 22:58:23 آیت الله دکتر محمد سروش محلاتی

جامعه منکر زده. جلسه چهارم :

چه جنایت ها بنام نهی از منکر !
نظر شهید استاد مطهری
محرم ۱۴۰۱

@neeloofaran
61 viewsedited  19:58
Open / Comment
2022-08-01 22:58:08
61 views19:58
Open / Comment
2022-08-01 16:17:49 جامعه منکر زده. جلسه سوم:

حضور جاهلان خطر پذیر!
محرم ۱۴۰۱

@mohammadsorooshmahallati
128 views13:17
Open / Comment
2022-08-01 16:17:49
نظر امام خمینی در باره نهی از منکرهای سخت که افراد را به کفر میرساند !
121 views13:17
Open / Comment
2022-08-01 16:17:49 جامعه منکر زده. جلسه دوم :

منکر اَفزایی ، بنام منکر زُدایی!
نظر امام خمینی در نهی از منکری که ایجاد کفر میکند !
محرم ۱۴۰۱

@mohammadsorooshmahallati
120 views13:17
Open / Comment
2022-08-01 16:17:49
فتوای مهم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی درباره قیود نهی از منکر

اسباب تنفر دیگران از دین فراهم نشود

دین بصورت یک نهاد خشن معرفی نشود

افرادی که امر به معروف می نمایند خودشان تربیت دینی صحیح داشته باشند

@jamarannews
119 views13:17
Open / Comment