Get Mystery Box with random crypto!

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم #شب_سوم_محرم مصائب خانم رقیه خاتون_ | اشعار جعفر ابوالفتحی

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم

#شب_سوم_محرم

مصائب خانم رقیه خاتون_مکشوفه



طفلی که در دستان بی تابش عصا دارد
شاید که قدّش رو به پایین انحنا دارد

از آن جراحت های عمقی بین پهلویش
ما که نمیدانیم... حتما چند تا دارد

مقتل نوشته دستکم صد بار سیلی خورد
متن "ابی مِخنَف" مگر در خود خطا دارد

من هیچ وقتی روضه ی سیلی نمی خوانم
سرخی روی او خودش صد ماجرا دارد ...

من معذرت میخواهم از اولاد زهرا(س)آه...
یک طفل آیا طاقت صد ناسزا دارد

طفلی که پایش در بیابان ها ورم کرده
در هر قدم از خون پایش ردّ پا دارد

مانند زهرا از صدایش سایه ای مانده
زینب... شنیدم ...گفت... با....با... ته صدا دارد...

تا که کتک می خورد عمه زینبش میگفت
کمتر بزن بر صورتش او هم خدا دارد

 دستی به سوی معجرش نه ...نه ... زبانم لال...
چه عقده هایی در دل از آن بی حیا دارد

فرقی ندارد در خرابه یا میان قصر
او دختر شاه است پس مهمانسرا دارد

تا دید مهمانش ندارد در دهان، دندان
با مشت بر دندان خود زد چون وفا دارد

غساله با لمسش فقط، فهمید این کودک
چه خاطراتی از زمین کربلا دارد

آرام تر... آرام تر لمسش نما آخر
در پهلویش دو دنده ی از هم جدا دارد

@neyjaf2
www.neyjaf.ir