🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

رفتم تو یه شهر دور فقط صدای نفس کشیدن زمینو بشنوم،با دنیای جدی | Reza Pishro

رفتم تو یه شهر دور فقط صدای نفس کشیدن زمینو بشنوم،با دنیای جدید زیاد حال نمیکنم دروغم نمیگم،ریختو پاشم ندارم نهایتش با پرنده ها
وقتی نگام رو به آسمونه حرف بزنم یا به حیوونای کوچیک غذا بدم‌،حضرت سلیمانم نیستم وگرنه قالیچم منو با خودش میبرد!
نه که ریشه کنم‌در تکرار روزگار و روزها و هر چی زندگی کردم رو فراموش کنم
هر چه پیش آید…
و ما در غالب حتی همین کلمات اسیریم و در تک تک لحظات این جسم رو به مرگ اسیریم وگرنه چرا عین آینده رو در خواب میبینیم؟ فلسفه پشت فلسفه و حقایقی که باز پشت هم گمراه کنندس و راهنمایانی که مسیر خدا رو فراموش کردنو همدیگرو میکوبن و انکار میکنن تا شاید عزیز مصر بشن.این اوضاع در عوالم بالاتر هم هست!
ما برای جهان تصمیم گرفتیم و جهان باز داره به ما میگه منم که برای شما تصمیم میگیرم حتی اگه شما پیروز بشید و مرگ ابرومندی داشته باشید.
شاید اشتباهات اصلاح شده شما رو دو چندان فرزندانتان بکنن یا برعکس جرقه های ذهن پدرانشونو به آتشفشانی از انرژی تبدیل کنن. چیه تو این ژنتیک و جهشش که ما هر چی سرمونو بالا میگیریم زاویه ۳۶۰ درجه رو‌نمینونیم کامل کنیم؟ یکی بالاسر یکی الی اخر و دایرس! مثل همین ساعت یا معدمون! یا جاده هایی شبیه چالوس!روح های جدید غذاهای جدید روح های مرده مدفوع! آروغ غرش آتشفشان،دم زندگی بازدم مرگ و الی اخر