🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

ᕈɾɑ̀ηɑɑ́ ᗣɾt

Logo of telegram channel pranaa_art — ᕈɾɑ̀ηɑɑ́ ᗣɾt
Logo of telegram channel pranaa_art — ᕈɾɑ̀ηɑɑ́ ᗣɾt
Channel address: @pranaa_art
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 3.33K
Description from channel

Music, Cinema & Literature
Admin(s): @HanaaR, @Zero14
📡 ᕈɾɑ̀ηɑɑ́; ᗣɾτ & ᒐɩτєɾɑτʋɾє.

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


The latest Messages 2

2022-07-27 10:28:37Quality: 128 mp3
• Size: 8.5 mb


• Music
525 views07:28
Open / Comment
2022-07-27 10:28:37
Artist: Apocryphos
• Album: Phantoms Received (2022)
• Genre: Dark Ambient / Drone / Melancholic
• Country: USA


ᕈɾɑ̀ηɑɑ́; ᗣɾτ & ᒐɩτєɾɑτʋɾє
526 views07:28
Open / Comment
2022-07-06 16:10:54Single
Quality: 128 mp3
• Size: 6.1 mb


• Music
1.1K views13:10
Open / Comment
2022-07-06 16:10:46
• Artist: 36
• Album: The Box (2022)
• Genre: Ambient / Drone / Melancholic
• Country: UK


ᕈɾɑ̀ηɑɑ́; ᗣɾτ & ᒐɩτєɾɑτʋɾє
1.0K viewsedited  13:10
Open / Comment
2022-07-04 01:24:46 Literature


فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده
یادبودی بر تولد فرانتس کافکا
قفسی متولد شد تا به جستجوی پرنده‌ای برود...

پراگ، شهر کافکا؛
فرانتس کافکا با احساسی از غرور و خودستایی به دوستانش می‌گفت در حالی که در مرکز میدان قدیمی شهر پراگ ایستاده، می‌تواند با اشاره‌ی دست، دبیرستان، دانشگاه و محل کارش را به آنها نشان دهد. انگار این دایره‌ی کوچک جغرافیایی در این شهر کهن که پر بود از دالان‌های باریک و قلعه‌های ساخته شده به سبک معماری باروک (Baroque)، تمام زندگی و دنیای کافکا را شکل داده بود.

چیزی حدود صد سال پس از مرگ کافکا، هنوز هم حضور او در پراگ احساس می‌شود. مجسمه‌ها و یادبودهای کافکا در پراگ، او را در این شهر جاودان کرده‌اند و تمام مغازه‌هایی که سوغات پراگ را به گردشگرها می‌فروشند، حداقل یکی از کتاب‌های کافکا را دارند. حتی کافه‌ای به نام فرانتس کافکا در پراگ وجود دارد و همه روزه، جمعیتی از گردشگران بر سر مزار او می‌روند و بر روی سنگ قبرش، سکه، سنگ و یادداشت‌هایی کوتاه می‌گذارند.

آثار کافکا برای بسیاری از افراد، با آن وجهی از شخصیتشان سخن می‌گوید که تلاش می‌کرده‌اند آن را پنهان کنند. مطالعه‌ی آثار عجیب و کابوس‌وار کافکا به ما یادآوری می‌کند که پشت نقاب زندگی روزمره‌ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد. خواندن داستان‌های کافکا ممکن است ترسناک و دلهره آور باشد اما داستان‌های او در نهایت می‌توانند باعث شوند در لحظاتی که عمیقاً به درون خود فرو رفته‌ایم و در ژرفای ذهنمان مشغول کند و کاو هستیم، کمتر احساس تنهایی بکنیم.

به همین خاطر، امروزه وقتی گردشگران بر سر مزار کافکا می‌روند، قصدشان دیدن قبر مردی نیست که می‌توانست با اشاره‌ی دست، دایره‌ای فرضی را با دبیرستان، دانشگاه و محل کارش رسم کند، بلکه آن ها به دیدن مزار مردی می‌روند که برخی از برترین داستان‌های تاریخ را از خود بر جای گذاشت و صدای تمام جهان برای بیان تجربه‌ی بیگانگی بود؛ مردی که با این شور و اشتیاق از تنهایی می‌گوید: "راستی، لذت تنها بودن را چشیده‌ای، تنها قدم زدن، تنها دراز کشیدن زیر آفتاب؟ چه لذت بزرگی است برای یک موجود عذاب کشیده، برای قلب و سر! منظورم را می‌فهمی! آیا تا به حال مسافت زیادی را تنها قدم زده‌ای؟ توانایی لذت بردن از آن، بر مقدار زیادی از فلاکت‌های گذشته و نیز لذت‌های گذشته دلالت دارد. وقتی پسربچه بودم خیلی تنها ماندم، اما آن ها بیشتر به زورِ شرایط بود نه به انتخاب خودم؛ اما حالا، با شتاب به طرف تنهایی می‌روم، همان طور که رودخانه‌ها با شتاب به سویِ دریا سرازیر می‌شوند."

[بخش دوم و پایانی] [ابتدای مقاله]


Existential Media
1.1K views22:24
Open / Comment
2022-07-04 01:24:30 Literature


فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده
یادبودی بر تولد فرانتس کافکا
قفسی متولد شد تا به جستجوی پرنده‌ای برود...

بی‌خوابی‌های یک نویسنده؛
کافکا در تمام طول زندگی حرفه‌ای خود به عنوان یک نویسنده، با بی‌خوابی (insomnia) دمخور بود و توهمات ناشی از این عارضه، نقش بسزایی در شکل گیری آثارش داشت. کافکا در این مورد می‌نویسد:
معتقدم تنها دلیل این بی‌خوابی، نوشتن است. شاید روش‌های دیگری برای نویسندگی وجود داشته باشد، اما من فقط این روش را می‌شناسم؛ شب‌ها، وقتی ترس نمی‌گذارد بخوابم؛ من فقط این روش را می‌شناسم.

به نظر می‌رسد نویسندگی برای کافکا، حالتی از خلسه‌ای شبانه است که در را به روی تاریکیِ بی‌پایان درونی‌اش، درست مثل پرتگاهی که انتهایش معلوم نیست، باز می‌کند. کافکا به هنگام صحبت از یکی از این بی‌خوابی‌های شبانه، از آتشی بزرگ سخن به میان می‌آورد که همه چیز در آن، پدیدار و ناپدید می‌گردد. او با بیدار ماندن در شب‌ها، خود را بیشتر و بیشتر از دنیای انسان‌ها دور کرد. کافکا به ایده‌ی جدا شدن از خانواده علاقه‌مند بود؛ با این وجود، او بیشتر عمر خود را در کنار آنها گذراند؛ درست مانند «گرگور سامسا»، شخصیت اصلی کتاب «مسخ» که مانند خود کافکا رابطه‌ی پرمشکلی با خانواده داشت.

فاصله گرفتن از اجتماع و نور خورشید، برای ورود به خلسه‌ی مورد نظر کافکا، ضروری به نظر می‌رسید. او شب‌ها را برای نوشتن مناسب می‌دانست و این کار را در حالت بی‌خوابی شدید انجام می‌داد. کافکا در نامه‌ای به مکس براد در این مورد می‌گوید: این فراموش کردن خویشتن است و نه هوشیاری که پیش نیاز نویسندگی است.

از نامه‌ها و خاطرات کافکا می‌توان متوجه شد که این بی‌خوابیِ مداوم، حتی اگر حکم شکنجه‌ای دردناک را برای او داشت، روش مورد علاقه و شاید تنها شکلی بود که این نویسنده می‌توانست در اعماق ناخودآگاه خود سفر کند. بی‌خوابی کافکا به هیچ وجه، فاصله گرفتن از معنای انسان بودن نبود بلکه درست برعکس، از طریق به سطح آوردن عناصری از ناخودآگاه که اغلبِ افکار و کارهای ما در زمان بیداری را جهت دهی می‌کنند، سعی در تبیین این معنا داشت.

علاقه به داستایفسکی؛
فرانتس کافکا را از هر جهت باید یک استثناء در نظر گرفت. او به عنوان مردی تنها، تماماً بیگانه با محیط و مرسومات پیرامون خود و نابغه‌ای نوآور و غیرقابل تقلید، به ذهن جامعه‌ی ادبی و کتاب‌دوستان اروپا و آمریکای شمالی وارد شد. کافکا حتی در ارزیابی خود از وضع زندگی‌اش، خود را نقطه‌ی شروع و یا نقطه‌ی پایان در نظر می‌گرفت. با این وجود، حتی در سال‌های اولیه‌ی انتشار کتاب‌های کافکا پس از مرگ، نام او در کنار چهره‌هایی همچون «کی‌یرکگور» و «داستایفسکی» قرار داده شده است.

کتاب‌های داستایفسکی، آثاری چون «برادران کارامازوف»، «جنایت و مکافات» و نامه‌های او، در کتابخانه‌ی شخصی کافکا به چشم می‌خوردند. با اتکا به نامه‌ها و خاطرات کافکا می‌توان با اطمینان گفت او علاوه بر کتاب‌هایی که در کتابخانه‌اش داشت، به زندگی نامه‌ها و مقالات مربوط به داستایفسکی نیز علاقه‌مند بود. کافکا در نامه‌ای در سال 1913 بیان می‌کند: این چهار نفر، گریلپارتسر، داستایفسکی، کلایست و فلوبر را خویشاوندان واقعی خود می‌دانم.

این جمله نه تنها حکایت از علاقه‌ی کافکا به این نویسندگان دارد بلکه همذات پنداری او با دیدگاه‌های هستی شناسانه ی آن‌ها را نشان می‌دهد. کافکا به احتمال زیاد، رنج ناشی از ابتلا به صرع که نویسنده‌ی روس مورد علاقه‌اش با آن مواجه بود را با بیماری سل خود مقایسه می‌کرد و می‌دانست که داستایفسکی، همانند خودش، رابطه‌ی عجیب و پیچیده‌ای با پدرش داشته است. این رابطه‌ی پیچیده با پدر، برای داستایفسکی در کتاب «برادران کارامازوف» و برای کافکا به طور ویژه در کتاب «نامه به پدر» نمود دارد.


Existential Media
813 views22:24
Open / Comment
2022-07-04 01:24:15
Literature


فرانتس کافکا: درخشش ابدی یک ذهن شکنجه شده
یادبودی بر تولد فرانتس کافکا


Existential Media
765 views22:24
Open / Comment
2022-07-04 01:23:02 ‏در من هميشه دو «خود» بوده و هنوز هم هست. دو خودى كه با هم كلنجار مي روند. مشكل اين است كه آن‌ها نمى‌توانند عوض شوند مگر اينكه هر دو نابود شوند.

#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا

@Sadegh_Hedayat
766 views22:23
Open / Comment