Get Mystery Box with random crypto!

ناگهان فاتحه ای خواند به عالم،آتش بیشتر فاجعه میساخت،همین کم،آ | نشریه فرهنگی مرصاد

ناگهان فاتحه ای خواند به عالم،آتش
بیشتر فاجعه میساخت،همین کم،آتش
.
از نگارنده ی تقدیر،سوالی دارم
این چه رسمی ست،که شد قاتلِ شبنم،آتش
.
نامه ها در قفسِ سینه ی خود،زهرا داشت
مُهر کوبید بر آن نامه چو خاتم،آتش
.
آه آرام بگیرید،عزادارم من
پشت در کیست علی جان؟-به گمانم آتش
.
نور تنها شده و خانه پر از تاریکیست
یک نفر حائلِ او گشت، و آنهم آتش
.
نگذارید بسوزد که کباب است دلش
شده بر زخمِ دلِ سوخته،مرهم،آتش
.
میکشد شعله و با شعله ی خود میسوزد
غرق در داغ خجالت شده هردَم آتش
.
هر گناهی به قیامت اثراتی دارد
از همین روست که رفته است جهنم،آتش. 3