🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

‍ جهان «خواهران غریب» یا جهان «شاید وقتی دیگر»‌؟ #دکترسیناجه | 🍀Ramona🍀

جهان «خواهران غریب» یا جهان «شاید وقتی دیگر»‌؟
#دکترسیناجهاندیده

سی و پنج سال پیش(۱۳۶۷)  کیومرث پوراحمد در باره‌ی «شاید وقت دیگر» بهرام بیضایی چنین گفت:

«بهرام بیضایی که در فیلم شاید وقتی دیگر نشان می‌دهد به آلفرد هیچکاک علاقه‌مند است، ای‌کاش این حرف استاد را هم در نظر می‌گرفت که “مستطیل پرده سینما را باید با احساس انباشت.” واقعاً در کدام فصل و کدام صحنه فیلم، کدام احساس ناب انسانی اجازه بروز پیدا می‌کند؟… منکر تنگناهای گوناگون فیلمسازی در این مملکت نمی­‌توان شد، اما فیلم شاید وقتی دیگر بیشتر از همه این تنگناها از تنگنای نگاه و ذهنیت سازنده­‌اش رنج می­‌برد. بهرام بیضایی مثل همیشه از بالا، بالای بالا، از پشت یک عینک زرد خیلی بزرگ با سوءظن و بدگمانی و تبختر به زندگی، به محیط، به آدم‌ها، به من و به تو نگاه می‌کند و همه تبحر و تسلط تکنیکی‌اش را برای مرعوب کردن من و تو به‌کار می‌برد.»

هفت سال بعد از فیلم بیضایی(۱۳۷۴)، پوراحمد تم  «شاید وقتی دیگر» را در ساختی عامه‌پسند اما به قول خود او «انباشته از احساس» با الهام از رمان «لوته و همتایش» اریش کستنر در «مستطیل پرده‌ی سینما» نشان داد. پوراحمد ظاهراً می‌خواست از احساس ناب انسانی بگوید همان چیزی که به گمانش در «شاید وقتی دیگر» نبود. البته در نقد بیضایی گفته بود «منکر تنگناهای گوناگون فیلمسازی در این مملکت نیست»، اما ظاهراً در آن سال‌ها این مسئله را با پوست و گوشت درک نکرده بود. زنده‌یاد پور احمد از زاویه دید بدبینانه و عینک زرد خیلی بزرگ با سوء ظن بیضایی ایراد گرفته بود. زیرا پوراحمد ذهنیت تمثیلی داشت به همین دلیل نمی‌توانست ذهنیت استعاری بیضایی را بپذیرد. اگر به فیلم «خواهران غریب» دقت کنیم، می‌بینیم مثل فیلم  شاید وقت دیگر با دوقلو هایی که یکی سالم و دیگری آسیب دیده است طرفیم. کهن‌الگوی مادر در فیلم بیضایی اهمیت فراوان دارد در فیلم پور احمد اگرچه نماد مادر پر رنگ است اما به مثابه یک کهن الگو ظاهر نمی‌شود.
پوراحمد مثل کامو دلبسته‌ی مادرش بود.  او ظاهرا نمی‌خواست مادرش تبدیل به بازیگر شود به همین دلیل «بی‌بی» همیشه «بی‌بی» ماند. ترانه زیبای « مادر من مادر، تو یاری و یاور من » که با صدای جذاب خسروی سینمای ایران خوانده می‌شد، روایت‌گر عشق پوراحمد به مادر بود. ذهنیت تمثیلی- رمانتیک پوراحمد نمی‌توانست دنیایی هیچکاکی را تاب آورد. اما به نظر من پوراحمد با مرگ خود خواسته اش( خودکشی) روایت بیضایی را از زندگی پذیرفت. زیرا مرگش بر عکس زندگییش، تم هیچکاکی داشت؛ یعنی پر از استعاره‌های ناگشودنی و خوف‌انگیز. پوراحمد نگاه معصومانه، نوستالژیک و زنانه به هستی داشت؛ چیزی که از مادر آموخته بود. اما جهان ما دیگر جهانی نیست که قصه‌ی مجید و بی‌بی را باور داشته باشد. جهان ما جهان خوف‌‌انگیز «سگ‌کشی» بیضایی است
.

♧▬▬▬
• @GaleryeTasavireAdabi •
♧▬▬▬ ▬▬▬♧