🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

‌ این عکس را امروز در بیمارستان فارابی گرفته‌ام. بیمارستان از | رضاامیر


این عکس را امروز در بیمارستان فارابی گرفته‌ام. بیمارستان از نظر من جای خیلی بد و غیرقابل تحملی است، فارابی از خیلی‌های دیگر بدتر و غیرقابل تحمل‌تر، اما از خرداد نود و هفت تا به حال، به خاطر بیماری محمد بارها مجبور شده‌ام بروم آن‌جا. پیشتر بخشهایی از مصائب فارابی را این‌جا نوشته‌ام. مهم‌ترینشان به افغان بودن پدر و مادر و کارت شناسایی نداشتن محمد مربوط بود که هر بار پذیرش گرفتن برای بچه را به یک پروژه‌ی پیچیده تبدیل می‌کرد. یک بار هم که چند مامور حراست رسماً عقده‌ای به خاطر عکس گرفتن در جایی که تابلو عکاسی ممنوع نداشت، دستگیرم کردند! خلاصه‌اش این که از بیمارستان فارابی متنفرم.
آدم اما در بدترین چیزها هم اگر خوب جستجو کند، ممکن است مقداری خوبی پیدا کند و مردی که در تصویر می‌بینید (کچله منم، اون آقای موقشنگ خوش‌تیپ) یکی از خوبی‌های بزرگ آن بیمارستان لعنتی است. پیش از امروز هم یک بار دیگر در محضرش بودم و همراهی و همکاری‌اش را با بیماران دیده بودم؛ چیزی بسیار بیش از وظیفه‌اش و بسیار نایاب. مثلاً تلاشش برای کم کردن هزینه‌های درمان یک پسر جوان افغان که از شهرستان آمده بود و مبلغی که توانسته بود برای درمان چشمش فراهم کند کمتر از تعرفه‌ی بیمارستان برای افغان‌ها بود، هم آن روز و هم امروز، کار من را هم که قبل از او دیگران گفته بودند نمی‌شود، با لطف و خوشرویی انجام داد.
من فکر کنم بی‌انصافی است، اول در حق خودمان، که در این وانفسای روزگار کج‌مدار، به چیزهایی که مایه‌ی دلگرمی‌اند بی‌توجهی کنیم. پس خواهش کردم عکس بگیرم. پذیرفت و اجازه داد. بیمارستان فارابی حراست عقده‌ای و مسئول پذیرش یبس هم دارد، مسئول بخش ترخیص خوش‌تیپ خوش‌روی اهل حال هم دارد. تقریباً همه‌ی چیزهای دنیا همین‌طور است. آدم باید یک جور مشکل بینایی عجیبی داشته باشد که فقط عقده‌ای و یبس را ببیند. من که این طور فکر می‌کنم. عزت زیاد. #رضاامیر
https://www.instagram.com/p/CKYg_EYBeNy/?igshid=1m2le3fq51jaw