لبه ی پشت بام پاهای آویزان _چته ؟ تو فکری؟ بعد از پکی سنگین به | رویـــاے خــیــس
لبه ی پشت بام پاهای آویزان _چته ؟ تو فکری؟ بعد از پکی سنگین به سیگار +کاش میشد آدم چشماشو ببنده چند سال دیگه رو ببینه چی میشه... نگاه خیره به ماه _فکر کن چند سال پیش چشماتو میبستی الانتو میدیدی...چیکار میکردی؟ بعد از پکی سنگین تر به سیگار +وابستش نمیشدم! تعویض امتدادِ نگاهِ خیره از ماه به پنجره ی اتاق خواب خانه ی مقابل که زنی پرده ی اتاق را میکشد! _خب حالا فکر کن قبل از اینکه به دنیا بیای بیست سالِ اول زندگیتو نشونت میدادن...اونوقت چیکار میکردی؟ همراه با چمباتمه زدن! +تصمیم میگرفتم بدنیا نیام تعویض امتداد نگاهِ خیره از پنجره ی اتاق خوابِ خانه ی روبه رویی به بیست متر فاصله از لبه ی پشت بام تا کف زمین _چرا؟ چمباتمه زدن همراه با انداختن سر به سمت پایین +نمیتونم وابستش نشم...حتی اگه پایانشم میدونستم نمیتونستم... ترجیحا بدنیا نیام !