میان خاک سرد نمناک خوابیده کفن به تنش چسبیده! دیگر نه اول به | صادق هدایت
میان خاک سرد نمناک خوابیده کفن به تنش چسبیده! دیگر نه اول بهار را میبیند و نه آخر پاییز را و نه روزهای خفه غمگین مانند امروز را...! آیا روشنایی چشم او و آهنگ صدایش بکلی خاموش شد!؟ او که آنقدر خندان بود...