🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

«وقفه‌ای از بی‌فکری در بین دو فکر وجود دارد. آن وقفه، خویش (آت | تفحص خویش

«وقفه‌ای از بی‌فکری در بین دو فکر وجود دارد. آن وقفه، خویش (آتمن) است. آن صرفاً آگاهی محض است.»
جوگ باسشت

«سؤال: شما می‌گویید وجود حقیقی ما همیشه با ماست. چطور است که متوجه آن نمی‌شویم؟
ماهاراج: بله شما همیشه آن متعالی هستید؛ اما توجه شما متمرکز بر چیزهای فیزیکی یا ذهنی است. هنگامی‌که توجه شما از چیزی کنار می‌رود و هنوز روی چیز دیگری متمرکز نشده است در آن وقفه، شما وجود یا بودن محض هستید. هنگامی‌که از طریق تمرین تفکیک حقیقی از غیرحقیقی (Viveka) و رهایی از وابستگی‌ها (vairagya) دیدگاه خود نسبت به وضعیت‌های حسی و ذهنی را از دست بدهید، وجود یا بودن محض به‌عنوان وضعیت طبیعی ظاهر می‌شود.
پرسشگر: فرد چطور به این حس جدایی پایان بدهد؟
نیسارگاداتا ماهاراج: با متمرکز کردن ذهن روی «من هستم»، روی حس بودن، «من چنین و چنانم» از بین می‌رود و «من فقط شاهد هستم» باقی می‌ماند و همان هم در «من همه هستم» ادغام می‌شود آنگاه همه به یک‌چیز تبدیل شده و آن واحد یعنی خویش شما جدا از من نیست. این باور «من» مجزا را رها کن و آنگاه پرسش «این تجربه‌ی چه کسی است؟» برنمی‌خیزد.»
#نیسارگاداتا ماهاراج

«جایی که فکر اول تمام شده و فکر بعدی هنوز برنخاسته آن «آگاهی» است، آن رهایی است، آن جایگاه تو است، منزلگاه توست. تو همیشه آنجایی.
توجه‌ات را تغییر بده، مسیرِ تمرکزِ توجه‌ات را تغییر بده. به شکل نگاه نکن، به پس‌زمینه نگاه کن. اگر من یک ‌تخته‌سیاه بزرگ اندازه یک دیوار اینجا بگذارم و یک نقطه سفید روی آن بکشم و از شما بپرسم که چه می‌بینید؟ نود و نه درصد شما تخته‌سیاه را نمی‌بینید! و میگویید: "من یک نقطه سفید می‌بینم."
میبینید، تخته‌سیاه به این بزرگی دیده نمی‌شود اما یک نقطه سفید که تقریباً هم نامریی است دیده می‌شود. چرا؟
چون این الگوی ثابت ذهن است.
ذهن به نقش و فرم نگاه میکند و نه به تخته‌سیاه،
به ابرها نگاه میکند نه به آسمان،
به افکار نگاه میکند و نه به آگاهی.
تمام تعالیم درباره همین است. همیشه به آگاهی نگاه کن. همیشه به آگاهی نگاه کن و بدان که آگاهی همان چیزی است که تو هستی. منزلگاه و جایگاه تو همین‌جاست، همین‌جا بمان. در اینجا کسی نمی‌تواند تو را متأثر کند. چه کسی می‌تواند وارد اینجایی که تو هستی بشود؟ حتی ذهنت هم نمی‌تواند واردش شود.»
#پاپاجی

«شما دو فکر دارید.
فکر شماره یک پدیدارشده و ناپدید می‌شود.
فکر شماره دو پدیدارشده و ناپدید می‌شود.
ولی آیا در هیچ زمانی آگاهی ناپدید می‌شود.
پس چه چیزی بین این دو فکر وجود دارد و حاضر است؟!
- آگاهی

از دیدگاه فکر، این وقفه زمانی بین دو فکر چه مدت دوام میاورد؟
- فکر اصلاً چیزی دراین‌باره نمی‌داند.

فکر هیچ‌چیز دراین‌باره نمی‌داند، زیرا فقط چیزها هستند که می‌توانند در افکار ظاهر شوند و ازآنجایی‌که فکر نمی‌تواند چیزی در مورد فاصله‌ی بین افکار بداند، وجود آن را نفی می‌کند. درصورتی‌که اگر وجود نداشت، ارتباطی بین افکار و همچنین استمرار تجربه وجود نمی‌داشت.

بنابراین فاصله‌ی بین دو فکر در زمان رخ نمی‌دهد. زمان فقط در فکر موجود است. ازاین‌رو از دیدگاه فکر، فاصله‌ای بین دو فکر وجود ندارد. آنجا نه زمان وجود دارد و نه هیچ‌چیزی.

خواب عمیق فاصله‌ی بین دو وضعیت رؤیا است و وضعیت رؤیا تنها متشکل از دو فکر (دو رشته فکر) هست. حال این فاصله چه مدت طول می‌کشد؟
- این موضوع در قالب زمان روی نمی‌دهد.

این موضوع در قالب زمان روی نمی‌دهد. فکر هیچ‌چیز دراین‌باره نمی‌داند. به همین دلیل از دیدگاه فکر، تجربه غیرمادی خواب عمیق (که صرفاً فاصله‌ی بدونِ بعدِ بین دو تصویر یا دو فکر است) وجود ندارد، درست مانند فاصله‌ی بین دو فکر؛ اما بنا به تجربه شما، آگاهی مداوم و مستمر است. منظورم از تجربه‌ی شما، تجربه‌ی آگاهی است: من پیوسته هستم یا به‌طور دقیق‌تر، من همیشه حضور دارم و هستم. خواب عمیق بدون رؤیا چیزی نیست که در زمان رخ دهد. ابدیت است. آگاهی است.»
#روپرت_اسپایرا