🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

آغشته به سکوت ورق های لورازپام و فلوکستین، به همراه احساسم چرت | 👌سپهر عسگری👌

آغشته به سکوت ورق های لورازپام و فلوکستین، به همراه احساسم چرتی می زنم ، آرشیو سکوتم پر است از فریادهای منزوی ؛ در روزگاری که شعر فقط لالایی آخر نشئه گی است، کسی به صرافت آشتی منو و سیگار بر نمی افتد. وقتی خواندن کتاب های سیاسی ممنوع شد، آدم ها به خواندن غزل های پشت در دستشویی ها روی آوردند.حرف های سیاسی را سوسک ها در زیرزمین ها می زدند.تنها تیترهای درشت پشت مینی بوس ها بود که بی مجــوز چاپ می شدند . در این شهر تنها آدم های لاغر ، با رژیم مخالفند والباقی شکمشان پر است از جمهوری و یخچال هایشان لبریز از دموکراسی...!!! در دستی تسبیح و در دستی دیگــر دعای افزایش روزی؛ درحرمسرایشان پر از حوری های حلال و باور های ویلچر نشینشان امیدوار به بهشت.
زانوی شتــر شرم دارد از پیشانی و لــوگوی بنــدگی .
در ایــن سرزمین خیلی از جیب های پـــر متعلق به کله های خالی است.
سرزمینی مملو از چاک سینه وخالی از انسان های سینه چاک....!!! والظالیـــــــن به قطر گردن عمامه های سیاه و سفید.
لابلای وجــدان های به خواب رفته، پر است از اسپــرم هایی که در قنــداق پیچیده شده اند و در حسرت پستان سماق می مکند...!!!
دخترکانی که بویی از حقیقت زندگی نبرده اند ، فقط استنشاق می کنند بوی بدبختی را ، نوزادانی که هرچه پستان تقدیر را می مکند ، طعمی بجز طعم درد نمی چشند...!!
بگـو ای آخرین درخت جهنم ، بگو روسپی های شهر به وعده ی چند قرص نان آلت تجاوزگر روزگار را در دهان می چپانند ??بگــو خون آبه ی دوشیزگی مادرانمان، کی به بلوغ می رسند??
عشق را سر بریدند تا شــق کنند مشت های معترض، و کودتا کنند علیه زیپ شلـــوار ها...!!!
قسم به واژه های بی پــدر و قافیه های نحیف در آستانه ی حرام زادگی ؛
قسم به ازدحام ِ بی بدیل مرگ در صف نان های کپک زده ؛ قسم به فریــاد های تا خرتناق فرو رفته در سکوت ؛
قســم به انزوای شعـردر معیّت شاعران خاکستر نشین ؛
قسم به سفره افطار خالی از اعتقاد و یک ماه مهمان ناخوانده و غم فطریه و جیب خالی ،
این جمــــعه عمیق ترین غروب هایش را در سنگ قبر هایمان نظاره نشسته..!!حوالی دست کشیدن از دنیا،این زندگی وعــده ای تو خالی بود . رویا و آرزو دو فاحشه ای که اولی را داشتیم و دومی را می کردیم. شاید در آینده ی بی بازگشت، خوشبختی چادر از سر بردارد.شاید....
شایــددر صف نذری، آش رشته ی تقدیــر را از پیشانی نوشت این بدبخت های مومن قطع کن..شاید...

#سپهر_عسگری
#سیاسی
#پستمدرنیسم

@sepehrasgari968