Get Mystery Box with random crypto!

قصه براین شد که زین پس، نماز جماعت را با تیمم و بر خاک گور تقد | 👌سپهر عسگری👌

قصه براین شد که زین پس،
نماز جماعت را با تیمم و بر خاک گور تقدریمان بخوانیم..
ستون، محکوم به زندانی شد در تن فقرات.
پارچه ی سفید شد نذر لباس داماد قبرستان.
و امان از بیچارگی ها ، که عروسک خیمه شب بازی این تقدیرهاست .
شکاف اختلاف بین دیوار شد مرثیه حضور بیچارگی ها
به انضمام گریه های بی التیام کودکی،
ضمیمه می کنم یتیم ماندن پدران و پستانک جامانده از جهاز مادران کوکی .
ضمیمه کن هق هق زمین را در مقراض آیه های شوم....
می نویسم از مردمی که خوشبختی را روزه گرفتند
تا افطار کنند ، تیتر یک زنگ های انشاٌ را..
علم بهتر است یا ثروت؟
من فهمیدن را به فهمیده شدن ترجیح می دهم.
من تنهایی را به جمع های پر تشویش ترجیح می دهم .
انزوا را انتخاب می کنم ، تا از تکثیر سوال های بی جواب جلوگیری کنم .
توبه می کنم از حقیقتی که لب تابم بران بسته می ماند .
توبه می کنم از هفت پشت باور چرک نیاکانم ، توبه از این همه اعتقادات ویلچر نشین .
از زخم هایی که دست به دامن التماس می شوند ، در در آغوش خطاکارم بمانند
در آستانه بلوغ : آی کودکان آبستن در رحم حوادث ، اتفاق در آن پستوی خیانت بار جاذبه ، افتــاد...لعنت به افتادنی ها....لعنت به جاذبــــه...!!!