تیری که از شست ناز دلبر به سویم رها میشود زهرش را از میوههای بهشتی خوشتر میدارم(ناملایماتی که جنبهی آزمایش الهی دارد برایم شیرین و گوارا است زیرا مرا لایق آن میداند که قصد آزمایشم میکند)
بیآنکه در این دنیا از خدنگ مژگان دوست زخمی بر دلم نشیند پا گذاشتن در ساحت خلد را ننگ میدانم( بیآنکه در این دنیا لیاقت آن را بیابم که مورد توجه و آزمایش الهی قرار بگیرم برایم ننگ است که در رستاخیز حضور یابم )
در عِین مَستی بَلکَم یاریم کِین نوا بِلَغزم نگهداریم کِین
بدان امید که در حالت مستی مرا یاریگر باشی از آن میترسم که مرا لغزشی پیش آید تا در هنگام بیخودی یاریگرم باشی( مستی و بیخودی را از آن جهت در خواست میکنم که در عالم بیخودی و سبکباری امکان یاریگری تو بیشتر است و اگر لغزشی پیش بیاید کمک گرفتن از تو در این عالم آسان است)