وجودم در فوران آتش میسوزد | یا حضرت خانآتش به تو پناه میبرم که چارهام لاعلاج است .
هاوار خانجمشید پیرپیران گِشت دادرَس یاران تمام زیبآو زشت
یاحضرت خانجمشید ای متجلی از ذات پیرپیران ، حضرت پیربنیامین | و ای فریادرس تمام یاران چه نیک و چه بد ، به تو پناه میبرم .
هاوار خاناَبدال ژَ کارخانهِی حق شَفام بِسینی پِیم بِدِی رونَق
یا حضرت خانابدال ای محبوب نازنین پیشگاه حضرت حق ، ای داوود فریادرس | جهت شفاعت به تو پناه میبرم ، امیدوارم حال و روزم را به خوبی متحول فرمایی. آبرو ، عزت و روشنی عنایت بفرما.
هاوار خاناَلماس بوینہَ طَبیبم اِی ملک کَذاب نَکے نَصیبم
یا حضرت خانالماس قلمزَر به تو پناه میبرم امیدوارم مرحم و طبیب دردم باشی | از این سرا و محنت کده فانی و کذب به تو پناه میبرم ، آن را از من بستان .
زیرا سرشت و حیات من از برای این دنیای دون ساخته نشده است | بلکه سرسپرده حق هستم و رهرو آنچه که کلام میفرماید.
زِی | زندگی - حیات - جان
هَر چَن عُصیان بار گُنام بیشوَن اُمیدم وَ زِی مَطلَب کار توَن
هر چند خود میدانم بار عصیان و گناه بر دوشم سنگینی میکند | اما امید زندگی و نفس کشیدنم باز به لطف و کرم و رحمت بی منتهای شماست.
هاوار یا رَزبار اِلتجای روی تَنگ دُنیا وَ دیدَم بی شوَ زرَنگ
یا حضرت خاتونرزبار از این لحظات سخت و پر از دلهره که بر من غلبه کرده است به تو پناه میبرم | دنیا را وقتی با چشم بصیرت مینگرم ، چیزی جز سیاهی و ظلمت در آن وجود ندارد .
یا حضرت مصطفی ، جفای بسیاری کشیدهام و دیگر تحمل این همه رنج ، بر من سخت شده است و این همه عقوبت سزاورا من نیست | امیدوارم مرا به این دنیای فانی مبتلا و رها نفرمایی .