࿐ྀུ༅࿇༅═┅─ @shahkhoshin ࿐ྀུ༅࿇༅═┅─ 'شب قد | شاه خوشین
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─ @shahkhoshin ࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
"شب قدر در ادبیات و عرفان فارسی"
در ادبیات و عرفان فارسی شب قدر، شبی است که عارف خدا را، به تجلی خاص مشرف میگرداند تا با آن تجلی، حبیب قدر و مرتبه خود را به محبوب بشناساند و آن وقت ابتدای وصول سالک به مقام اهل کمال در معرفت است.
شب عاشقت لیلة القدر است چون تو بیرون کنی رخ از جلیب
رودکی
مطلع نور تجلی آفتابِ روی اوست لیلةالقدری که میگویند هست آن، موی اوست
نسیمی
مکانت کشتی نوح است ای صـدر زَمانَت وَ الضُحی وَ لَیلَةُ الْقَـدر
عطار
روز بهان بقلی فسوی در توصیف شب قدر چنین آورده است ، خدای سبحانه هر سال به کَرَم و فضل خود، مرا از آن آگاه کرد و از عجایب قدرت خود آنچه را که میخواست به من نشان داد.
عراقی ، عارف بزرگ قرن ششم شب قدر را بقای سالک، در عین استهلاک به وجود حق تعالی تعریف کرده است :
آن شب قدری که گویند اهل خلوت، امشب است
باری این تأثیر دولت از کدامین کوکب است؟
از نظر ابن عربی ، شب قدر، شبی است که انسان، متحقق به انسانیت خود ، یعنی جامع صورت الهیه و حقایق کونیه میشود .
دیگر عرفا شب را در حضور مراد و محبوب بودن نیز ، شب قدر گفتهاند :
شبی کان دلبر عیار با ماست نه یک شب،صـد شب قدر است ما را
کلیات شمس
شب قدر است و طی شد نامه هجر سلامْ فیـهِ حَتی مَطَلـعِ الفَجْر
حافظ
حسن ختام :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشه پرتو ذاتـم کردند باده از جـام تجلی صفاتـم دادنـد
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند