|مجله آینده نگر در شماره ویژه نوروز 1401 خود مصاحبه ای با موضو | جامعه شناسی - سراج زاده
|مجله آینده نگر در شماره ویژه نوروز 1401 خود مصاحبه ای با موضوع «امید اجتماعی؛ دوئل کنشگران و ساختارها»در شرایط تاریخی ایران با من داشته که متن مصاحبه و فایل پی دی اف آن به اشتراک گذاشته می شود.|
«امید اجتماعی؛ دوئل کنشگران و ساختارها» در گفتوگو با حسین سراجزاده
لیلا ابراهیمیان
مدتهاست که از پاره پاره شدن آرمانهای اجتماعی میگویند؛ اینکه مردم در انزوای شخصی خود گرفتارند و نمیتوانند با کنشهای خود برای آینده جامعه امیدآفرین باشند. حسین سراج زاده، عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی و رئیس انجمن جامعه شناسی ایران در نقد این فرضیه، از امید اجتماعی می گوید در کنار موانع و مشکالت ساختار سیاسی. او هشدار می دهد که مبادا به دلیل بی خردی های عرصه سیاست گفتمان اصلاحی به گفتمان انقالبی تبدیل شود. سراج زاده به جامعه ایران امیدوار است و افتان و خیزان رفتنش به سمت آرمانها را عقبگرد نمی داند، بلکه تکاپویی برای پیدا کردن راه می خواند.
*این روزها جامعه ایران بــا نوعــی بهت اجتماعی مواجه است؛ چراکه جامعه، چشــمانداز خــود را از دست داده و حال و فردایش را دستخوش شرایطی میبیند که نسبت به آن منفعل شده است. چرا به چنین نقطهای رسیدهایم؟
این وضعیتی که الآن در آن هستیم، نوعی سرگردانی و نوعی نا امیدی نسبت به تحقق بسیاری از آرمانها و چشماندازهای مطلوب است؛ ولی به طور مطلق هم نمیتوان گفت که جامعه در بهت یا سرگردانی است. وقتی از جامعه صحبت میکنیم، یعنی گروههای مختلفی از مردم که بر مبانی مشترکی یک جامعه مثلا جامعه ایران را تشکیل می دهند؛ اما در جوامع امروز این گروههای مردم کاملا متنوع ومتفاوت هستند. بنابراین در هیچ موضوعی، یک دستی، یک نظری و کاملاً همگون بودگی وجود ندارد، از جمله همین مسأله امید و نا امیدی نسبت به آینده و شرایطی که قرار است اتفاق بیفتد. میتوان از این صحبت کرد که بخش قابل توجهی از مردم الآن در نوعی سرگردانی و سرخوردگی نسبت به تحقق بسیاری از آرمانها و مطلوبهای سیاسی اجتماعی خود هستند یا به تعبیری ویژگی غالب این است؛ اما در عین حال گروههای فراوانی هم هستند که همچنان امیدوارند و کوششهایی هم انجام میدهند. من فکر میکنم وقتی از جامعه یا بخش قابل توجهی از مردم و امیدواری یا نا امیدی آنان صحبت میکنیم، باید ببینیم که تحت تأثیر چه شرایطی این نا امیدی به وجود میآید. در خصوص ایران امروز، اگر نگاهی به تاریخ یکصد ساله ایران بشود، ممکن است بسیاری از مردم یا بخش قابل توجهی از متفکران و روشنفکران بگویند ما از مشروطه به این طرف چند جنبش خیلی بزرگ اجتماعی مردمی که برخی انقلابی هم بودند، پشت سر گذاشتیم؛ اما الآن برخی از مطلوبهای گذشته همچنان به عنوان یک مطلوب محقق نشده پیش روی ما است. طبیعی است که چندین بار کوشش برای رسیدن به هدف و بعد احساس این که هنوز به آن نرسیدیم، یک حالت یأس و نا امیدی ایجاد کند و این میتواند ویژگی غالب در جامعه ما باشد و به نظر من چنین است؛ اما من فکر میکنم نمیتوان به طور کلی گفت که این عمومیت دارد و به وضعیتی رسیده است که منجر به نوعی نا امیدی مطلق نسبت به بهتر شدن وضعیت جامعه شده است. چرا که همین الآن هم ما کوششهایی را میبینیم برای تحقق برخی از خواستهها. خود همین نشان میدهد که در جامعه در بین برخی گروهها هنوز امیدهایی وجود دارد. به نظر من نکته مهم این است که اگر بخواهیم از کلمهای مناسب استفاده کنیم، باید بگوییم بخش قابل توجهی از مردم انگار دارند از خودشان سؤال میکنند و این حیرانی و سرگردانی بیشتر حالت تأمل در چرایی و چگونگی رسیدن به شرایط و وضعیت فعلی است. نا امیدی هم که از آن صحبت میشود، بیشتر نا امیدی از اصلاحپذیر بودن سیستم سیاسی مستقر است، نه یک نا امیدی مطلق نسبت به بهبود شرایط جامعه در آینده.
@SHSerajzadeh
ادامه گفتگو را در لینک ذیل مطالعه نمایید
https://clicklo.xyz/yuun8