دومین همایش ملی جامعهشناسی مرز؛سیاستهای توسعه و حیات اجتماعی | جامعه شناسی - سراج زاده
دومین همایش ملی جامعهشناسی مرز؛سیاستهای توسعه و حیات اجتماعی مرزنشینان
۲۷ و ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ش
دانشگاه کردستان
برساخت اجتماعی مسائل اجتماعی در مناطق مرزی:
مشکل هویتهای تکواره و کنشهای خاصگرا
سیدحسین سراج زاده
دانشیار جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی
جامعه شناسی مرز حوزه نسبتا تازهای در جامعه شناسی است. در مطالعات مرز به جنبه های اجتماعی مرز کمتر پرداخته شده است. مرز از یک سو به عنوان یک متغیر مستقل اثرگذار بر زندگی اجتماعی و هم به عنوان متغیر وابسته ای که از پارامترهای اجتماعی اثرپذیر است، موضوع مهم و حساسی برای مطالعات جامعه شناسانه است. در عین حال، مفهوم مرز در کاربرد جامعه شناسانه منحصر به مفهوم فیزیکی آن، به معنی مانع و حدفاصلی که مردمان دو سرزمین یا کشور و دولت ملت را از هم جدامی کند، نیست و جنبه های اجتماعی و فرهنگی جداکننده مردم (مرزهای هویتی طبقاتی، نژادی، مذهبی، قومی و ....) را هم در بر میگیرد. این مرزبندیها میتواند در درون یک سرزمین و دولت-ملت هم جریان داشته باشد و گروههای مختلف مردم را از هم جدا کند.
در یک دسته بندی کلی، سه دسته از مطالعات جامعه شناسانه درباره مرز را میتوان متمایز کرد:
· مطالعات تاریخی اجتماعی چگونگی شکل گیری مرزهای سرزمینی و آثار و پیامدهای مرزکشیها بر زندگی مردم دو سوی مرز،
· مطالعات جامعه شناسانه زندگی مرزنشینان، به این معنی که زندگی ساکنان مناطق مرزی چگونه است؛ و چنانچه این مطالعات بر اختصاصات ناشی از مرزنشینی متمرکز باشند، در امتداد نوع اول قرار میگیرند،
· مطالعات مربوط به موانع و مرزهای اجتماعی، علل شکل گیری آنان و پیآمدهای آن بر سایر جنبه های زندگی اجتماعی؛ این مطالعات هم چنانچه بر آثار مرزبندیهای اجتماعی بر شکل گیری مرزهای سرزمینی و همچنین بر شرایط زندگی مرزنشینان متمرکز باشند، در امتداد نوع اول قرار میگیرند.
بیشتر مطالعات و پژوهش های ایرانی در حوزه جامعه شناسی مرز از نوع دوم و تا حدی هم ا ز نوع اول بودهاند. این سخن و نوشته بر آن است تا با الهام از رویکرد برساختگرایی (Constructionism) در مواجهه با مسائل اجتماعی، و با استفاده از مفهوم هویت تکواره (unique identity) آمارتیا سن (Amartya Sen)) و کنش خاصگرا و عامگرای (particularistic - universalistic) تالکوت پارسونز، اثر مرزبندیهای اجتماعی برآمده از هویتگرایی های تکواره بر پیچیده شدن مسائل اجتماعی مناطق مرزی ایران و دشوارشدن حل تضادهای ناشی از این مسائل را مطرح کند.
مدعای این سخن این است که مسائل اجتماعی در عین اینکه جنبه های عینی دارند، به صورت اجتماعی برساخته میشوند و فرهنگ و ایدئولوژیهای خاصگرا و هویتگراییهای تکواره، مسائل اجتماعی را به گونه ای برساخته میکنند که تضادهای آشتی ناپذیر (antagonistic) بین گروههای اجتماعی ایجاد میشود، و در نتیجه، حل مسائل اجتماعی دشوار یا ناممکن میشود. در حالی که برای امکانپذیر شدن حل مسائل اجتماعی مناطق مرزی لازم است با یک رویکرد عامگرایانه مبتنی بر ایده حقوق همگانی/ بشر، برساخت اجتماعی آنها به گونهای باشد که امکان تعامل اجتماعی مسالمت جویانه و مبتنی بر همکاری مضمحل نشود. به همین دلیل لازم است حقوق همگانی مبنای مشترک کنشگریها، پویشها و جنبشهای اجتماعی و سیاسی و همچنین سیاستگذاری اجتماعی برای حل مسائل اجتماعی باشد.
واژگان کلیدی: مرزهای اجتماعی، هویت تکواره، کنش عامگرا و خاصگرا، برساخت اجتماعی، حقوق همگانی.
@SHSerajzadeh