Get Mystery Box with random crypto!

SohrabSepehri

Logo of telegram channel sohrabsepehri — SohrabSepehri S
Logo of telegram channel sohrabsepehri — SohrabSepehri
Channel address: @sohrabsepehri
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 600
Description from channel

گروه #تبادل_نظر :
https://t.me/joinchat/As7PyhB14_bzbABfvKBiCg
ارتباط با #ادمین :
@MHM_MHDI

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


The latest Messages

2022-05-17 17:42:44 #زندگی‌نامه‌‌_سهراب‌_سپهری به قلم خودش
#قسمت_پنجم

این را بگویم که من تا هجده سالگی کودک بودم.
من دیر بزرگ شدم. دبستان را که تمام کردم تابستان را در کارخانه ریسندگی کاشان کار گرفتم.
یکی دوماه کارگر کارخانه شدم. نمیدانم، تابستان چه سالی ملخ به روستای ما هجوم آورد. زیان‌ها رساند. من مامور مبارزه با ملخ در یکی از آبادی‌ها شدم.
راستش را بخواهید حتی برای کشتن یک ملخ هم نقشه نکشیدم. وقتی میان مزارع راه میرفتم، سعی میکردم پا روی ملخ ها نگذارم. اگر محصول را میخوردند پیدا بود گرسنه‌اند.
منطق من ساده و هموار بود. روزها در آبادی زیر یک درخت دراز میکشیدم و پرواز ملخ‌ها را در هوا دنبال میکردم. ادارهٔ کشاورزی مزد contemplation«تفکر» مرا می‌پرداخت.

در دبیرستان، نقاشی کار جدی‌تری شد.
زنگ نقاشی نقطهٔ روشنی در تاریکی هفته بود. میان همشاگردی‌های من چند نفری خوب بودند. نقاشی میکردند. شعر میگفتند و خط را خوش مینوشتند.
در شهر من شاعران نقاش و نقاشان شاعر بسیار بوده اند.
با همشاگردی‌ها به دشت میرفتیم. و ستایش هر انعکاس را تمرین میکردیم. سالهای دبیرستان پر از اتفاقات طلایی بود.
من هنوز غریزی بودم. و نقاشی من کار غریزه بود. شهر من رنگ نداشت . قلم مو نداشت. در شهر من موزه نبود. گالری نبود. استاد نبود. منتقد نبود. کتاب نبود. باسمه نبود. فیلم نبود.
اما خویشاوندی انسان و محیط بود. تجانس دست و دیوار کاهگلی بود. فضا بود . طراوت تجربه بود. میشد پای برهنه راه رفت و زبری زمین را تجربه کرد.
میشد انار دزدید و moral تازه‌ای را طرح ریخت. میشد با خشت دیوار خو گرفت.

هنوز در سفرم
به کوشش #پریدخت_سپهری

@Sohrabsepehri
13 views14:42
Open / Comment
2022-05-17 17:42:31
حرف بزن
حوری تکلم بدوی!
حزنِ مرا در مصب دور عبارت
صاف کن
در همهٔ ماسه‌های شور کسالت
حنجرهٔ آب را رواج بده !...

#سهراب_سپهری
@Sohrabsepehri
11 views14:42
Open / Comment
2022-05-17 17:28:20
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

#قيصر_امين_پور

@Sohrabsepehri
11 views14:28
Open / Comment
2022-05-17 17:28:11
سبک تر شدیم اما
بالاتر نرفتیم دیگر
باری که از روی دوشمان برداشته شد
بال‌هایمان بود...

#گلاره_جمشیدی

@Sohrabsepehri
11 views14:28
Open / Comment
2022-05-17 12:12:24 حتی مرا به نام، صدا هم نمی کند
دردا که فکر حال مرا هم نمی کند

بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم، دعا هم نمی کند!

منت گذاشت بر من و عهدی دوباره بست
منت گذاشت، گرچه وفا هم نمی کند...

غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را
محکم گرفته است و رها هم نمی کند

زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمی کند!

#سجاد_سامانی

@Sohrabsepehri
25 views09:12
Open / Comment
2022-05-17 12:10:47
تو خواهی ماند و هراس بزرگ
ستون نگاه، و پیچک غم
بیهوده مپای

#سهراب_سپهری
آریز قادری

@Sohrabsepehri
25 views09:10
Open / Comment
2022-05-17 08:32:05
نازک‌اندامی بود امشب در آغوشم رهی
همچو نیلوفر به شاخ نسترن پیچیده‌ام

#رهی_معیری

@Sohrabsepehri
26 views05:32
Open / Comment
2022-05-17 08:22:18
آفتابی
لبِ درگاهِ شماست
که اگر در بگشایید..
به رفتارِ شما ؛
می‌تابـد !

#سهراب_‌سپهری
@Sohrabsepehri
26 views05:22
Open / Comment
2022-05-17 08:21:51
حال زندگی
وقتی خوبه که اول
هوای خودتو داشته باشی...

صبح قشنگتون بخیر


@Sohrabsepehri
20 views05:21
Open / Comment
2022-05-17 08:18:58
بیگانه‌ی ذوق است در این سلسله مجنون
من دانم و من لذت بی پا و سری را

#طالب_آملی

@Sohrabsepehri
19 views05:18
Open / Comment