باور نداشتم که زنی بتواند شهری را بسازد و به آن آفتاب و دریا | ✂solitude✂
باور نداشتم که زنی بتواند شهری را بسازد
و به آن آفتاب و دریا ببخشد و تمدن.
دارم از یک شهر حرف می زنم.
تو سرزمین منی؛ صورت و دستهای کوچکت، صدایت.
من آنجا متولد شده ام
و همانجا می میرم.
(نزار قبانی)