#داستان_کوتاه 'یک شب، وقتی با دختر2 و نیم ساله ام در خانه تن | 🔞 ترس انگیز 🔞
#داستان_کوتاه
"یک شب، وقتی با دختر2 و نیم ساله ام در خانه تنها بودیم قبل از خواب داشتیم بازی میکردیم و به همه عروسک های او اسمهای احمقانه انتخاب میکردیم. نام آخرین عروسکم انتخاب کردیم و بعد پرسید: " مامان اسم اون چیه؟ من گفتم: "کی؟" عزیزم، ما که قبلا به همه عروسکا اسم انتخاب کردیم ...
با انگشتش به دیوار خالی اشاره کرد و گفت : "اون دختر کوچولو." رو میگم...
@tarsangiz
@tarsangiz