🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

خط سوم...

Logo of telegram channel thethirdline — خط سوم... خ
Logo of telegram channel thethirdline — خط سوم...
Channel address: @thethirdline
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 521
Description from channel

اندکی تفکر لازم است ...
https://telegram.me/joinchat/AdJ2BzxjbFAE514KFT4izw
Telegram.me/TheThirdLine

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


The latest Messages

2022-07-14 23:57:51 #یک_جرعه_کتاب

یکی از نخستین اتفاقاتی که بعد از عاشق شدن رخ می دهد، تغییر شدید در خودآگاهی انسان است: «محبوب» شما به قول روان شناسان «معنایی خاص» پیدا می کند، و به موجودی بدیع، منحصر به فرد و بسیار مهم بدل می شود. به قول یکی از مردان دلباخته: «تمام دنیایم تغییر یافته و محور جدیدی پیدا کرده بود به نام مرلین.» توصیف رومئوی شکسپیر از محبوبش موجزتر و پربارتر است: «ژولیت خورشید است.»


#چرا_عاشق_میشویم
#هلن_فیشر

@TheThirdLine
160 views20:57
Open / Comment
2022-07-14 23:54:01 " جان و جانان "

شهادت در میدان حق و عدالت
جان باختن نیست
بلکه جان یافتن است
که اگر تا‌کنون به جان زنده بودی
اکنون به جانان زنده است.
مرگِ تن رویدادی است
که هرچند جانگداز می‌نماید
جان بخش و دلنواز است
چنانکه سعدی سعادت آفرین فرمود:
گویند مکن سعدی جان در سر این سودا
گر جان برود شاید، من زنده به جانانم
و لسان الغیب افزود:
حجاب چهره جان می شود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
و عجبا که آدمیان را باور نمی‌آید
در حالی که هستی ایشان خود عین روح و روان است
مگر به همت حکیمی،
یا قدیسی که ایشان را آگاه کند.
شهادت حق‌پرستان
هول و هراس مرگ را از دلها می‌زداید
شوق و شور عالم جان را افزون می‌کند
واین کاری است کارستان
که سرحلقه عاشقان حق‌پرست
در نیمروز عاشورای عشق
در کویر و برهوت انسانیت
در پیش چشم آدمیان و فرشتگان
به نمایش آورد.
یا سقراط حکیم که در ۳۹۹ پیش از میلاد
در پیش چشمان گریان
مردمان و دیده حیران سوفسطاییان
در آمفی تئاتر آتن
به اجرا گذاشت.

□ نقش همه جلوه نقاش شد
سرّ هو الله ز من فاش شد
آیینه بشکست و رخ یار ماند
ای عجب، این دل شد و دلدار ماند


@TheThirdLine
151 views20:54
Open / Comment
2022-06-30 22:02:48 سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند

دی گله‌ای ز طره‌اش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به من نمی‌کند

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند

پیش کمان ابرویش لابه همی‌کنم ولی
گوش کشیده است از آن گوش به من نمی‌کند

با همه عطف (عطر) دامنت آیدم از صبا عجب
کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند

چون ز نسیم می‌شود زلف بنفشه پرشکن
وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی‌کند

دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند

ساقی سیم ساق من گر همه درد می‌دهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند

دستخوش جفا مکن آب رخم که فیض ابر
بی مدد سرشک من در عدن نمی‌کند

کشته غمزه تو شد حافظ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر که را درد سخن نمی‌کند

 
#حضرت_حافظ

@TheThirdLine
281 views19:02
Open / Comment
2022-06-30 22:00:17 " در صحبت عارفان "

به غفلت عمر شد حافظ، بیا با ما به میخانه
که شنگولانِ سرمستت بیاموزند کاری خوش
حافظ

□ کمتر غزلی هست در دیوان حافظ که دعوت به میخانه و اهمیت پذیرش این دعوت در آن یاد نشده باشد و این خود نشان می‌دهد که با رفتن به میخانه آدمی از غفلت بیرون می‌آید و زندگی اش معنی پیدا می‌کند. شنگولان سرمست همان عاشقانند مانند خود حافظ و سعدی و مولانا که در مصاحبت ایشان آدمی راه رسیدن به بهجت و سرخوشی را در می‌یابد. دعوت حافظ به میخانه دعوت به صحبت عارفان و کاملان و سرآمدان راه عشق و هنر است:
یک زمانی صحبتی با اولیا
بهتر از صد ساله طاعت بی ریا
گر تو سنگ خاره و مرمر بوی
چون به صاحبدل رسی گوهر شوی
مثنوی

خامان ره نرفته چه دانند ذوقِ عشق
دریا دلی بجوی، دلیری، سرآمدی
حافظ

این دریادلان و رندان
همان باده خواران هفت خط اند
که شیخ محمود نیز ایشان را معرفی کرده است:
یکی دیگر فرو برده به یکبار
خم و خمخانه و ساقی و می‌خوار
کشیده جمله و مانده دهن باز
زهی دریا دل رند سرافراز

از این رو آنان که نشان میخانۀ حافظ را
بر سر چهار راهِ چه می‌دانیم
در کوچۀ "کوچ و گذار" نشانی می‌دهند
خوشتر آنست که به میخانه شیخ محمود
در ترکستان عشق سری بزنند
تا آنجا با حافظ و سعدی و مولانا و عطار دیدار کنند
و مُهر و نشان آن شراب مختوم الستی را
بر دهان بند آن خم مشاهده کنند تا به تعبیر ابن فارض
همان دهان بند ایشان را به شور و نشاط و سرمستی آورد
بی آنکه هنوز جرعه ای از آن شراب چشیده باشند.

برگرفته کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای

@TheThirdLine
257 views19:00
Open / Comment
2022-05-22 21:57:13 دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد
ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود

بگشا بند قبا تا بگشاید دل من
که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود

به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر
کز جهان می‌شد و در آرزوی روی تو بود

#حضرت_حافظ

@TheThirdLine
411 views18:57
Open / Comment
2022-05-13 21:15:58 " برو مجنون شو ای عاقل "

در ادبیات گاه از خودبینی و خودپرستی به عقل و هوشیاری تعبیر می‌کنند که از آن باید به جنون و مستی پناه برد:

ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخِ مذهب ما عاقلی گنه دانست
حافظ

ز عقل اندیشه‌ها زاید که مردم را بفرساید
گرت آسودگی باید برو مجنون شو ای عاقل
سعدی

از این رو به قول مولانا:
اوست دیوانه که دیوانه نشد
این عسس را دید و در خانه نشد

در ادبِ مغرب زمین نیز اینگونه تعبیرات فراوان است
از جمله شعر زیر از خانم امیلی دیکنسن به تعبیرات شاعران پارسی گو بسیار نزدیک است:
چه بسیار جنون‌ها که در چشمِ اهل بصیرت عقلِ قدسی آسمانی است
و چه بسیار عقل‌ها که جنون محض است
و در این وادی نیز اکثریت است که حکم می‌راند
اگر با آنان همراه شوی در شمار عاقلان باشی
و اگر چون و چرا کنی خطرناکت دانند
و بی‌درنگ به زنجیرت کشند.
امیلی دیکنسن


برگرفته از پیشگفتار کتاب در صحبت حافظ

@TheThirdLine
483 views18:15
Open / Comment
2022-05-11 20:40:36 " هفت شهر عشق "

طلب نخستین شهر از هفت شهر عشق است و آن محصول خبری است از وجود حضرت سیمرغ، که تمام زیبایی و دانایی و نیکویی است. خبری بزرگ که دل سالک را از اضطرابات عالم کثرت می‌رهاند و ساکن می‌کند و این سکون نخستین شرط حرکت و آغاز سلوک است. اهل معرفت گاه از این خبر به باد بهاری و نسیم نوروزی تعبیر می‌کنند که مقصود انفاس قدسی مردان خداست و در حدیث آمده است که:
انّ فی ایّام دهرِکم نَفَحات، اَلا فتَعرّضوا لها
همانا در دوران عمر شما نفحات و نسیم‌های قدسی می‌وزد. هان، به هوش باشید که خود را در گذرگاه آن نسیم ها نهید.
این نسیم شگفت که از کوی یار می‌‌آید چراغ دل را به جای خاموش کردن بر می‌افروزد و کشتی حیات را به جای تحرّک از تموجات پراکنده ساکن می‌کند.
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
حافظ

من که بر آن آب چو کشتی شدم
ساکن از آن باد بهشتی شدم
مخزن الاسرار

این همان باد سکون آفرین است که حکیم همدان در اشارات خویش آن را شرط ضروری حرکت دانسته، و به دو نوع ساکن ایمانی و ساکن برهانی تقسیم کرده است. ساکن برهانی از طریق عقل و حکمت، و ساکن ایمانی از راه همنشینی با مردان خدا و تأثیر نَفَس ایشان یا الهام و سروش غیبی یا وقایع دیگر حاصل می‌شود.

در مثنوی در داستان سه شاهزاده
شهروز و بهروز و افروز می‌خوانیم
که چگونه نخست قصد جهانگردی داشتند
و ممکن بود از هر شهر و دیار دیدار کنند
اما با رفتن به دژ هوش‌ربا
و مشاهده نقش دختر پادشاه چین
که رمزی از جمال پروردگار جهان است
مدتی انگشت بر دهان ساکن می‌شوند
و آنگاه نشان شهر چین را می‌پرسند
و سالک راه چین می‌شوند
و این آغاز طلب و سلوک است.

@TheThirdLine
430 views17:40
Open / Comment
2022-05-01 21:16:54 عشق دردی ست بی درمان،از سوی حضرت جانان،
تا «آن به آن» خودیت عاشق صادق را از وی بگیرد .
تا جمله معشوق باشد و بس، پس قدر عشق بدان،
که تو را به حال و مقام محو و فنا واصل میگرداند .

#حضرت_شمس

@TheThirdLine
449 views18:16
Open / Comment
2022-05-01 21:13:06 گوشها برای آن آفریده نشده اند
که ما نیازهای روزمره خود را برآورده کنیم
بلکه گوش ها برای آن است که صداها و نواهای
قدسی و بهشتی را با آن بشنویم
و چشمها نیز برای فرسودن در مشاهده آن چیزها
که خوار و خفیف و حقیر و فرومایه اند نیست
بلکه برای دیدن آن زیبایی هاست
که اینک از نگاه ما پنهان است.
آیا ما نمی توانیم آفریدگار خود را ببینیم؟
هنری دیوید ثورو

دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
سعدی

به پای جانب آن کس برو که پایت داد
بدو نگر به دو دیده، که داد دیداری
دو کف به شادی او زن که کف ز بهر ویست
که نیست شادی او را غمی و تیماری
مولانا

گوشت پاره که زبان آمد از او
می رود سیلاب حکمت همچو جو
سوی سوراخی که نامش گوشهاست
تا به باغ جان که میوه اش هوشهاست
مولانا

@TheThirdLine
413 views18:13
Open / Comment
2022-03-20 19:42:05 می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است

هنگام گل و باده و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی این است

#خیام

@TheThirdLine
561 views16:42
Open / Comment