2021-12-12 19:58:02
چند وقتی بود که
چشماش یه غمی داشت.!
یه غمی که آزارم میداد ،
کم حرف شده بود ،
مدت ها به یه نقطه خیره میشد
و فکر میکرد ،
یادمه وقتی ازش پرسیدم
چیزی شده که انقدر بهم ریخته ای
تو چشمام زل زد و گفت:
دلتنگم ، خیلی دلتنگم...
نذاشت بپرسم دلتنگ کی ،
دلتنگ چی
دستمو گرفت و گفت
تا حالا به کسی حسادت کردی؟
سرم رو تکون دادم و گفتم
نمیدونم ، شاید ، تو چی؟
خندید و گفت آره...
من به خودم حسودیم میشه ،
به همون کسی که
بودم و دیگه نیستم ، همونی که
از یه جایی به بعد عوض شد ،
میدونی سخت ترین
روزهای زندگی همون روزایی هست
که آدم دلتنگ خودش میشه...
حرفاشو درک نمیکردم تا اینکه
چند سال بعد روزای سختم شروع شد ،
دلتنگ شدم ،
دلتنگ همون کسی که
تو گذشته بودم ،
دلتنگ همون حس هایی که
مدت ها تجربه نکرده بودم ،
دلتنگ خنده هایی که مصنوعی نبود ،
دلتنگ رویاهایی که
هر چی گذشت کمرنگ تر شد...
همون جا بود که فهمیدم
فرقی نداره شرایط تغییرت بده
یا سرنوشت یا مسیری که
انتخاب میکنی ،
اگر با گذشت زمان عوض بشی
بالاخره یه روز بی رحمترین
دلتنگی میاد سراغت!
دلتنگی که هیچ راه فراری نداره!
دلتنگی که هیچوقت تموم نمیشه ،
فقط گاهی فراموش میشه...
همین
@Tofan_z | #PeZhMaN
29 viewsPeZhMaN, 16:58