🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

هر اتفاق جالب و عجیبی که می افتاد دوست داشتیم بیاییم برای ماد | ویرگول...

هر اتفاق جالب و عجیبی که می افتاد دوست داشتیم بیاییم برای مادر تعریف کنیم، نمره ی خوب که می‌گرفتیم‌ اولین نفری که در ذهنمان می آمد مادر بود
به او‌بگوییم و‌خوشحالش کنیم

وقتی طرد می شدیم فقط او‌ را می خواستیم
چون هیچ کس مانند او بلد نبود احساساتش را با ما تنظیم کند

استادِ این بود نشان دهد که چقدر از خوشحالی ما خوشحال است
با ذوق ما ذوق زده شده است، نشان می داد خیال پردازی های ما برایش خیلی اهمیت دارد
غم ما ، او را نیز غمگین کرده است
او هم‌ مانند ما ترسیده است
او هم از طرد شدن ما احساس درد می کند

او‌ در دنیای ما نفوذ می کرد، سپس مانند آینه ای روبروی مان، همه ی حالات ما را در خود انعکاس می داد
گویی او خود ماست در بدنی دیگر، او وجود ماست در جای دیگر

او چشمان ماست که از بیرون به ما می نگرد، گوش های ماست که از بیرون
می شوند، ذهن ماست که از بیرون ما را درک می کند

و این گونه ما ظرفیت فهم و شنیدن و دیدن خود را پیدا کردیم، توانستیم خودمان را از بیرون بفهمیم و تجربه کنیم

ما از چشمان مادر دریافتیم که وجود داریم، هستیم و هستی مان مهم است و باارزش.

#ناصر_سبزیان_پور

@Viir_gool