🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

اوبرین ناگهان موضوع را عوض کرد. «می‌گن تو جشن عروسی پادشاه با | Westeros #GOT

اوبرین ناگهان موضوع را عوض کرد. «می‌گن تو جشن عروسی پادشاه با هفتاد و هفت نوع غذا پذیرایی می‌شه.»
تیریون: «گرسنه‌اید سرورم؟»
اوبرین مارتل: «من خیلی وقته گرسنه‌ام. اما نه برای غذا. خواهش می‌کنم بهم بگید، کِی با عدالت ازمون پذیرایی می‌شه؟»
«عدالت» بله، دلیل اومدنش همینه. من باید همون موقع می‌فهمیدم. «شما به خواهرتون نزدیک بودین؟»
اوبرین مارتل: «به‌عنوان دو تا بچه، الیا و من جدانشدنی بودیم. تقریباً مثل خواهر و برادرت.»

خدایان! امیدوارم که اینطور نباشه. «جنگ‌ها و ازدواج‌ها ما رو حسابی مشغول کردن، شاهزاده اوبرین. متأسفانه هنوز کسی فرصت نکرده به جنایات کهنه‌ی شونزده ساله و آنچنان وحشتناک رسیدگی کنه. قطعاً باید به محض این‌که برامون مقدور بود، این کار رو انجام بدیم. هر کمکی که دورن قادر باشه برای برگردوندن صلح پادشاه انجام بده، باعث تعجیل در شروع رسیدگی عالیجناب پدرم...»

افعی سرخ با لحنی که به‌طور واضح کمتر دوستانه بود، گفت: «کوتوله من رو از دروغ‌های لنیستری‌ت معاف کن. ما رو گوسفند فرض کردی یا دلقک؟ برادر من تشنه‌ی خون نیست، اما شونزده ساله خواب به چشمش نیومده. جان ارن یه سال بعد از این‌که رابرت تخت رو تصاحب کرد به سان اسپیر اومد. و می‌تونی مطمئن باشی که به دقت ازش سؤال شد. از اون و صد نفر دیگه. من برای یه نمایش مسخره از تحقیقات نیومدم. من برای اجرای عدالت در مورد الیا و بچه‌هاش اومدم و به دستش میارم. و کار با این گرگور کلگین کودن شروع می‌شه... ولی فکر نکنم به اونجا ختم بشه. قبل از این‌که وقاحت سواره بمیره، به من می‌گه کی دستور این کار رو داده. لطفاً این اطمینان رو به پدر والا مقامت بده.»

او لبخند زد. «یه بار سپتون پیری ادعا کرد که من نشونه‌ی زنده‌ای از نیکویی خدایانم. دلیلش رو می‌دونی، جن؟»
تیریون محتاطانه اقرار کرد: «نه.»
اوبرین مارتل: «برای این‌که اگه خدایان ظالم بودن، من رو فرزند اول و دوران رو سومین فرزند مادرم می‌کردن. می‌بینی که من یه مرد تشنه‌ی خونم. و این منم که شما باهاش طرفید، نه برادر صبور، محتاط و نقرس گرفته‌ام.»

کتاب سوم؛ یورش شمشیرها

#نقل_قول
#کتاب

@Westerosir