شاهزادهی شجاع تنها مرکبی نبود که شاهدخت در آن سال سوار شد. الیسا تارگرین هم مثل برادران پیش از خودش، قصد داشت اژدهاسوار شود و هر چه زودتر، بهتر. ایمون در هفده سالگی و بیلون در شانزده سالگی اژدهاسوار شده بودند. الیسا قصد داشت این کار را در پانزده سالگی بکند، طبق داستانهایی که اژدهابانان گفتهاند، برای ممانعت از اینکه او بالریون را در اختیار بگیرد، تنها یک کار توانستند بکنند. آنها به الیسا گفتند: «او پیر و کند است. یقیناً شما اژدهای سریعتری میخواهید.» در پایان نظر او را تغییر دادند و شاهدخت الیسا سوار بر میلیس، یک اژدهای مادهی قرمز شکیل که هرگز کسی سوارش نشده بود، به آسمان رفت.
شاهدخت خندان گفت: «هر دوی ما دوشیزگان معصومی بودیم. ولی حالا هر دو افسار شدیم.»
از آن روز به بعد شاهدخت به ندرت از دراگونپیت دور میشد. اغلب میگفت پرواز دومین چیز شیرین در دنیاست و اولین چیز در حضور بانوان قابل ذکر نیست. اژدهابانان اشتباه نکرده بودند؛ میلیس سریعترین اژدهایی بود که وستروس به خود دیده و وقتی الیسا با برادرانش پرواز میکرد، به راحتی از کاراکسس و ویگار پیشی میگرفت.
#نقل_قول
#کتاب
@Westerosir