آیا طالبان سبب شد آمریکا از افغانستان خارج شود؟ کانونهای خصوص | عبدالله شهبازی
آیا طالبان سبب شد آمریکا از افغانستان خارج شود؟ کانونهای خصوصی، بودجه نظامی آمریکا و طالبان
قسمت اول
در تحلیلهای رایج کنونی بعضاً چنین تصویر میشود که گویا طالبان با مقاومت خود به حضور نظامی بیست ساله آمریکا در افغانستان پایان داد و به این ترتیب طولانیترین جنگ تاریخ ایالات متحده را به شکست کشانید. این دیدگاه برای طالبان نقش تاریخی منحصربفردی قائل میشود که نه تنها غیرواقعی است بلکه میتواند توهم بیافریند؛ و هم در قالب نظام سیاسی افغانستان، اگر حکومت طالبان تثبیت و قدرتمند شود، و هم در قالب گروههای متأثر از الگوی طالبان در میان اهل سنت برای آینده ایران و منطقه خطرناک شود.
خروج آمریکا از افغانستان پیامد محتوم تحولات درونی آمریکا و فشارهای سنگین اقتصادی بر جامعه آمریکایی، از جمله به دلیل هزینههای «جنگ با ترور»، بود که از دو سال آخر دولت جرج واکر بوش خود را در بحران مالی سالهای ۲۰۰۷- ۲۰۰۸ نشان داد، در انتخابات ریاست جمهوری ۴ نوامبر ۲۰۰۸ پیروزی اوباما را، بر بنیاد خواست عمومی پایان دادن به جنگ، سبب شد و در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۸ به توافق جرج واکر بوش- نوری مالکی، نخستوزیر وقت عراق، انجامید برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق تا سال ۲۰۱۱. این تحول شعار پایان دادن به جنگ و خارج کردن نیروهای آمریکایی از عراق و افغانستان را به شعار اصلی نامزدهای پیروز انتخابات بدل کرد. این امر، علاوه بر اوباما از حزب دمکرات، شامل ترامپ جمهوریخواه نیز بود که با شعار پایان دادن به جنگ و اولویت دادن به مسائل داخلی آمریکا America First به قدرت رسید.
طالبان جریان قومگرای پشتون و منادی نوعی از «اسلامگرایی» جدید است بر بنیاد مکتب دیوبندی؛ منسوب به دارالعلوم شهر دیوبند هند. تأسیس مکتب دیوبندی به سال ١٨۶٧، یک دهه پس از انقلاب ١٨۵٧ هندوستان، میرسد. پس از جدایی پاکستان از هند (١٩۴٧) بسیاری از علمای حنفی دیوبند در پاکستان متوطن شدند و مدارس دیوبندی را بویژه در میان پشتونهای جنوب و شرق افغانستان گسترش دادند. در سال ١٩۶٧ حدود هشت هزار مدرسه دیوبندی در کشورهای هند و پاکستان و بنگلادش و افغانستان و مالزی و بعضی مناطق دیگر وجود داشت. گفته میشود در دهههای اخیر سعودی پول فراوانی به این مدارس تزریق کرده است.
طالبان از میان حدود ٩٠ هزار نفر «مجاهد»ی پدید آمد که در دهه ١٩٨٠ برای جنگ با ارتش شوروی در پاکستان سازمان یافته بودند. بیشترشان پشتون و نیروهای عقیدتیشان طلاب دیوبندی بودند. اینان با حمایت مالی و تسلیحاتی سعودی و آمریکا و با آموزش نظامی سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی. اس. آی.) متشکل و مسلح شدند.
سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی. اس. آی.)، که در این کشور از بسط ید نامحدود و اقتدار بلامنازع برخوردار است، پیوندهای عمیق تاریخی با کانونهای مالی- اطلاعاتی بریتانیا دارد؛ آن کانونهایی که تداوم و حامل میراث کارگزاران بلندپایه حکومت هند بریتانیا بشمار میروند. از این منظر وضع پاکستان به سعودی و شیخنشینهای جنوبی خلیج فارس شبیه است؛ مناطقی که در آنجا میراث سیاسی- فرهنگی دوران حکومت هند بریتانیا، از جمله پیوند با نسلهای جدید خاندانهای کارگزار راج بریتانیا، تا به امروز ماندگار و تأثیرگذار است. این پیوند تاریخی تصویری از یک شبکه فراملیتی قدرتمند را جلوهگر میسازد که میتواند بر سیاست ایالات متحده آمریکا و بریتانیا و سایر قدرتهای غربی تأثیرات بزرگ بر جای بگذارد و منافع مالی کلان نصیب شرکای آن کند.
بنیانگذار سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی. اس. آی.) یکی از نظامیان استرالیایی حکومت هند بریتانیا است بنام ژنرال رابرت کاتهوم که پس از بازنشستگی در ارتش پاکستان با درجه سرلشکری به بریتانیا رفت و در آنجا فوت کرد. درباره زندگی ژنرال کاتهوم، حتی زمان تولد و فوت او، اطلاع زیادی در دست نیست. حسین حقانی، محقق انستیتوی هادسون و سفیر پیشین پاکستان در آمریکا، معتقد است که نام اصلی او «کاتهورن» بود که در پاکستان به «کاتهوم» شهرت یافت و پس از نقشآفرینی در اولین کودتای نظامی پاکستان، کودتای فیلدمارشال ایوب خان (۱۹۵۸)، خود را بازنشسته کرد و از پاکستان خارج شد. اگر این امر صحت داشته باشد، سرلشکر رابرت کاتهوم= کارتهورن احتمالاً با سرلشکر والتر کاتهورن، رئیس سرویس اطلاعاتی استرالیا، نسبت دارد که او نیز از افسران حکومت هند بریتانیا بود.