پیامدهای هشداردهنده تداوم جنگ اوکرائین و راهکارهای عقلایی برای | عبدالله شهبازی
پیامدهای هشداردهنده تداوم جنگ اوکرائین و راهکارهای عقلایی برای پایان دادن به آن قسمت ۲/ ۳
برای پرهیز از این عواقب، ضرور است که جنگ فیالفور از طریق مذاکره پایان یابد. اوکرائین و روسیه در مذاکرات دوجانبه پیشرفتهایی داشتهاند بویژه در زمینه امکان بیطرف ماندن کیيف در آینده. بنظر میرسد زلنسکی به پذیرش بیطرفی دائم اوکرائین و چشمپوشی بر بلندپروازی پیوستن به ناتو تمایل دارد. ولی طرفین با موانعی غیرقابل عبور مواجه هستند. مسکو مصر است که اوکرائین بالاجبار دو منطقه دونتسک و لوهانسک را بعنوان دولتهای مستقل به رسمیت بشناسد. کییف هیچگاه این شرط را نخواهد پذیرفت.
واشنگتن میتواند به شکستن این بنبست کمک کند. ایالات متحده و شرکای اروپاییاش میتوانند از اهرمی که از طریق تحریم ایجاد کردهاند استفاده کنند برای مجبور کردن مسکو به رها کردن خواستهای حداکثریاش؛ و برخی تحریمها را به سود چنان توافق صلحی حذف کنند که از خط قرمزهای کییف عبور نمیکند. این اقدام ممکن است برای واشنگتن خوردن داروی تلخ باشد، زیرا بخشی از فشارهای وارده بر پوتین را بنحوی مؤثر کاهش میدهد، ولی گزینه جایگزین به یقین بدتر است: جنگ سهمگین، تخریب شهرهای اوکرائین، فرار میلیونها نفر از شهروندان اوکرائین به اروپا، رکود اقتصاد جهانی، و خطر بسیار محتمل تشدید تنش.
برخی ناظران از چشمانداز جنگ طولانی استقبال میکنند بعنوان فرصتی برای تضعیف چشمگیر روسیه و رژیم پوتین. ولی درواقع پوتین هماکنون صدمات حیرتانگیزی بر قدرت، اعتبار و چشمانداز اقتصادی کشورش وارد کرده است. جنگ طولانی در اوکرائین ممکن است این روند افول و انزوا را سرعت بسیار بخشد، روسیه را به نمونهای عظیم از کره شمالی بدل کند، و به این ترتیب سه هدف اصلی بلندمدت ایالات متحده را مورد تهدید قرار دهد:
اول، واشنگتن برای دوران پس از جنگ به ثبات و صلح بلندمدت در اوکرائین و سایر مناطق پیرامونی روسیه علاقمند است بنحوی که احتمال وقوع چنین تعارضاتی را در آینده کاهش دهد. تحقق این سیاست، علاوه بر کمکهای عظیم انساندوستانه و اقتصادی برای ایجاد ثبات در اوکرائین، نیازمند رایزنی با تمامی طرفهای ذیربط است: روسیه، اوکرائین، سایر همسایگان روسیه و غرب. این مذاکرات باید با هدف نیل به توافقی باشد که ریسک جنگ آینده میان روسیه و همسایگانش را به حداقل رساند. این فرایندی طولانی است شبیه به مذاکراتی که به انعقاد منشور هلسینکی انجامید؛ توافق اروپایی سال ۱۹۷۵ که طیفی از مسائل امنیتی و انساندوستانه را پوشش میداد. جنگ اوکرائین این واقعیت را آشکار کرد که رقابت بر سر نفوذ در این منطقه از کنترل خارج شده است. این جنگ میتواند، مثلاً، در بلاروس تکرار شود اگر رهبر بعدی بلاروس بخواهد از آغوش روسیه خارج شود، مگر اینکه برای مدیریت رقابت ژئوپلیتیک و حل مسالمتآمیز مناقشات ساختار امنیتی وجود داشته باشد.
دوم، هر چند آمریکا و متحدانش باید روسیه را بعنوان مسئول جنگ پاسخگو بدانند ولی مهم است که از تبدیل روسیه به یک موجود علیل و نامتعادل و یک تخریبگر بینالمللی اصلاحناپذیر، یا هر دو، اجتناب کنند. این رویه لاجرم نیازمند توازنی دشوار است. احتمالاً باید برخی تحریمها و سایر اقدامات تنبیهی علیه روسیه، به دلیل تجاوزش، باقی بماند اما وارد کردن یک شوک بزرگ اقتصادی میتواند این کشور را بیثبات کند و سناریوی کابوسگونه دهه ۱۹۹۰، روسیه آشوبزده، را بازگرداند. ایالات متحده در آن زمان به این نتیجه رسید که روسیه ضعیف قادر به کنترل قلمرو و زرادخانه هستهای بزرگ خود نیست و تهدیدی خطرناک برای امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود و آشفتگی در روسیه تعدادی از جمهوریهای سابق شوروی را در آسیای میانه، که از نظر پیوندهای اقتصادی به شدت وابسته به مسکو مانده بودند، نابود میکند.
روسیه، حتی اگر به کشوری علیل بدل نشود، کاملاً محتمل است به بازیگری سرکش تبدیل شود. پیش از جنگ اوکرائین، آنگونه که در الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ و دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ دیده شد، روسیه برخی گرایشهای شبیه به سرکشی بروز داد. اگر روسیه تمامی انگیزههایش را برای رفتار معتدل از دست دهد احتمالاً این گرایشها به رفتار متعارف تبدیل خواهد شد. و اگر روسیه به یک ویرانگر مصمم بینالمللی تبدیل شود میتواند بسیاری از آنچه از نظام چند جانبه باقی مانده است را نابود کند از جمله رژیم عدم گسترش هستهای و شورای امنیت سازمان ملل را. بعلاوه، اگر اقتصاد روسیه بطور گسترده از سیستم مالی بینالمللی جدا باشد، مسکو دلیل اندکی خواهد داشت برای خویشتنداری از ضربه متقابل به بانکها، مؤسسات و نهادهای مالی غرب از طریق توانمندیهای قابل توجه سایبریاش.