🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

اشعار احمدی

Logo of telegram channel ashaar13 — اشعار احمدی ا
Logo of telegram channel ashaar13 — اشعار احمدی
Channel address: @ashaar13
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 595
Description from channel

ڪانال اشعار مدافعین وصیت رسول اللہ ص
#تحت_اشراف_موسسہ_وارثین_ملڪوت
ارتـبـاط با ما👤
@warethinmalakoot_publicrelations
1⃣ http://yon.ir/JFvqJ
2⃣ instagram.com/ashaar13
3⃣ Facebook.com/AshaarAhmadi313
4⃣ twitter.com/AshaarAhmadi313

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages

2022-08-03 20:56:46
#محرم
#شب_ششم
#شهادت_حضرت_قاسم_ع
#امام_احمد_الحسن_ع



"آیینه ی پدر "


قسمتِ قاسم غریبی شد میانِ کربلا
سیزده را با شریفی برده پایان، با وفا

در میان دستهایش جان خود تقدیم کرد
او به خونِ پاکِ خود سالار را تکریم کرد

آینه مانند شد تصویری از بابا کشید
با عَمْامِه چون حسن دروسطِ میدان رسید

هر رجز را بر زبان میخواند میلرزید عرش
بهرِ سلطانش حسین خونِ جبین راکرده فرش

آسمان هرضربه اش میدید در خود میشکافت
هر ملک بشنیده قاسم شد به میدان میشتافت

صحنه ای بسیار غمگین و بسی هم دلربا
 وقت این منظر تماشا میکند حتی خدا

گوشه ای اما حسین دارد غمی درجانِ خویش
مثل مادر چون پدر بگریست بر جانانِ خویش

این امانت را که داده مجتبی با دست خود
میسپارد سوی مرگش، زخم زد بر هستِ خود

آه بر آهی که لب واکرده قاسم می کشید
آه ِ او را از همان فاصله مولا می شنید

وای گویان می زند بر سر ز عماهِ غریب
درد دارد بهر زخمش نیست دارو وطبیب

لاله ای دیگر میان دشت خشک از غم شکست
بار دیگر سید و سالار در اندُه نشست




@ashaar13
51 views17:56
Open / Comment
2022-08-03 12:53:01
#محرم
#شب_پنجم
#شهادت_زهیر_بن_قین_ره
#امام_احمد_الحسن_ع



"حسینی دگر "


شاید شنیده ای خبر از خیمه ی حسین
آنجا که عاقل را جنون و عشق میدهند
آنجا که آنانی که در زنجیر و در غُلند،
با یک نگاهِ حضرتش آزاد و می رهند

آنجا شروع شد بلی، آن داستانِ عشق
روزی که ابن قین ناگه از همه برید
روزی که مولای جهان بر قلب غافلش
تصویر زیبای شهادت را به خون کشید

این خیمه طوری بود وموسی شد زهیر آن روز
نعلِ من از پا کَند و جان را در طبق نمود
تنها زمانی که میان خون خود غلطید،
لبخند برلب گشت و شد از خویشتن خشنود

تعریف عشق را زهیر می داند و حبیب
یا عابس و جون و وهب، مردانِ در بلا
آنان که گرچه جسمشان همسایه ی دگر،
اما تمام روحشان شد در پی خدا

اکنون حسینی دیگر و پیک دگر رسید
ای شیعیان مثل زهیر یاری گرش شوید
حتی اگر درهای کوفه بسته شد ولی
همچون حبیب بن مظاهر در خفا روید

در خیمه گاه خود حسینِ این زمان تنهاست
خیزید و در آن خیمه عشق از صاحبش گیرید
غفلت دگر جایز نمی باشد در این زمان،
چون مثل جاهل در میان جهل می میرید




@ashaar13
82 views09:53
Open / Comment
2022-08-01 19:47:16
#محرم
#شب_چهارم
#شهادت_طفلان_مسلم_ع
#امام_احمد_الحسن_ع




غربتِ طفلان


با حسین این خبر غربتِ طفلان بدهید
خبر از شدتِ نامردی و عصیان بدهید

چون که یعقوب فتاده به سر از قامتِ قصر
خبر ازیوسف و چاهی که به کنعان بدهید

آه از آه اخیری که لبِ طفل شکافت
شرح آن کشمکش بینِ دو حیران بدهید

دیدنِ بیمِ برادر که برادر نکشید
با حسین وصف وفاداری اینسان بدهید

خلوتِ دام و دو صیدی که به صیاد فتاد
تیرِ فرمان که دگر ضربه ی پایان بدهید

بره ای نیمه ذبیح و لبِ تشنه زِ سراب
بره ی دیگر و آن دیده ی گریان بدهید

دور از انصاف که گرگی زده بر گله ی ما
این خبر با دل خون گشته ی چوپان بدهید

این فرات است که شاهد شده بر حالِ دوطفل
لعن بر روبه در هیبت انسان بدهید

لحظه ی آخر و آن شدتِ ایثارِ عجیب
درسِ عشق است که با مردِ مسلمان بدهید



@ashaar13
129 views16:47
Open / Comment
2022-07-31 19:45:41
#محرم
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_س
#امام_احمد_الحسن_ع



"سه ساله"


پیش از تو و قدِ تو جانا قد کشیده
اندوهِ تو مانند یک بانوی کامل!

در فهم تو فرضیه ها بسیار اما،
آخر ز عجزش گشته نامعقول وباطل

دارد شگفتی یک سه ساله وچنین است
قدِ تمام عاقـــــلان شهــــر عاقـــــل

دریا اگر جهل است ومردم غرق دریا
بانو رقیه گشته ای همسانِ ساحل

سیلی که عاشورا به رخ دادت مدال است
آری که چون زهرا تو را بشمرد قاتل

از نسل زهرایی و زهرا وار رفتی
بهر تو شد نامِ عمو عباس کافِل

گرچه حماسه بوده ای مانند بابا
اما دریغا جمعی از تو مانده غافل

تو بودی و هستی اگرچه منکرت شد،
روز قیامت بر تو گردد خوار و سائل




@ashaar13
183 views16:45
Open / Comment
2022-07-30 19:36:41
#محرم
#شب_دوم
#حرکت_کاروان
#امام_احمد_الحسن_ع



"محمل"


غباری خیزد از تپه، که جان را تیره از غم کرد
زِ اندوه حسین باران، هوایِ اشک نم نم کرد

جهان گویی بیابان شد، میانش کاروانی بود
حسین آن مردِ بی مانند، که هرچه مرد آدم کرد

 عجب تصویر زییایست، شَهی با جذبه می آید
و اما ازپسش ماهی، که جانش را مقدّم کرد

میانِ محملی اما، نشسته بانویِ صبری
چو طف را دید چادر را، گرفت وخوب محکم کرد

به تلخی میزند لبخند، جهان با دیدنِ محمل
که غمهای دگر را غصه ی این جمع، مبهم کرد

شگفتی دارد این مجموعه ی زیبای بس موزون
که یک دخت سه ساله را، به یک شب مثل مریم کرد

کمی آرام تر ای کاروان ، آرام تر آرام، 
جنون است که تو را به این شتاب آیامصمم کرد؟

جنون می خیزد از هر سو،  صدای عشق می آید
همین عشق عاقبت آغاز ایام محرم کرد




@ashaar13
143 views16:36
Open / Comment