🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

اشعار علی عمرانی (فاخر)

Logo of telegram channel ashaar_ali_omrani — اشعار علی عمرانی (فاخر) ا
Logo of telegram channel ashaar_ali_omrani — اشعار علی عمرانی (فاخر)
Channel address: @ashaar_ali_omrani
Categories: Uncategorized
Language: Not set
Subscribers: 261

Ratings & Reviews

2.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

1


The latest Messages 2

2022-03-20 21:21:51
بهارانه

بهار بر کوی چمن دوباره خانه می کشد
صبا به زلف یاسمن دوباره شانه می کشد

خاک دوباره بستری برای دانه می شود
مهردوباره دست خود برسر دانه می کشد

آتش عشق را ببین ، ز کوره های زندگی
که شورشعله‌های اوچه سان زبانه می کشد

پرنده رانظاره کن چه سان تلاش می کند
برگ به لب گرفته را به آشیانه می کشد

همت تیشه زن بود زدست شیرین طلبت
بیا که بیستون ترا به این میانه می کشد

قمری همتت اگر نغمه شور سر دهد
ترا به باغ زندگی از این ترانه می کشد

اگر چه قطره ام ولی به سوی رودمیروم
همیشه رود قطره را به جاودانه می کشد

به دیده ی بهار اگر نظر به عالم افکنم
امید سوی خود مرا چه بی بهانه می کشد

ریشه به خاک اگر زنم, دست بهار عاقبت
به بازوان همتم نقش جوانه می کشد

علی عمرانی,,فاخر,,۷۵/۱۲/۲۶

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
496 views18:21
Open / Comment
2022-02-25 12:14:33
از دانه تا خرمن


هر که پاکی پیشه سازد ، پاکدامن می شود
هر که با رهزن عجین گردید، رهزن می شود

راه روشن گر بجویی با سیه بختان نشین
دیده چون با توتیا بنشست
روشن می شود

دست و گردن باش با مردم که در روز بلا
دست هر جا بشکند محتاج گردن می شود

این من و‌من را رها کن تا که ره پیدا کنی
با من و من در کجا یک نیم من، من می شود

موری از خوش غیرتی گردد زحاتم بی نیاز
لشکر از بی همتی مغلوب دشمن می شود

سرو بی حاصل کند گردن فرازی، سرکشی
هر درختی پر ثمر گردد ، فروتن می شود

گر گلستان نیستی خاک کف گلزار شو
خاک چون با گل نشیند عضو گلشن می شود

پیشه کن افتادگی «فاخر» ، که در دامان دشت
حاصل هر دانه ی افتاده ، خرمن می شود

علی عمرانی « فاخر» ۷۶/۹/۲۰

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
921 views09:14
Open / Comment
2022-02-14 21:32:18
پدر نور چراغ سرنوشت است
فرشته خصلت ونیکو‌سرشت است

بهشتی زیر پای خود ندارد
ولی آغوش او باغ بهشت است
علی عمرانی

روز پدر بر شما مبارک
607 views18:32
Open / Comment
2022-01-22 22:26:54 اسوه عهد و وفا

به تن مرد ، چو زرینه ردا باشد، زن
سند معتبر. حجب و حیا باشد ،زن

به فداکاری و صبر و به نجابت مشهور
گاه مستوجب بر حمد و ثنا باشد،زن

سهم او گرچه به اندازه ایثارش نیست
پیشمرگ همه در روز بلا باشد ،زن

در ره مادری و مسند همسر داری
اسوه در مسئله ی عهد و وفا باشد،زن

پشت هر مرد موفق ، زن لایق بوده
گاه اسطوره چنان مرغ هما باشد،زن

مادر از روز ازل خلدبرین شد جایش
به بهشت ابدی نیز، سزا باشد ، زن

نامش آغازگر دفتر شعر ازلی
شاه بیت غزل ناب خدا باشد ، زن

علی عمرانی "فاخر"
لینک کانال.
@ashaar_ali_omrani
784 views19:26
Open / Comment
2022-01-22 21:46:05
چه شد رخسار جان افروز مادر
نگاه نافذ و دلسوز مادر
خدا داند که با قلبی شکسته
چه آمد بر سرم در روز مادر

علی عمرانی «فاخر»
طراح حسین اخوانیان

کانال @ashaar_ali_omrani
411 views18:46
Open / Comment
2022-01-03 15:04:05 ضیافت

شبی همراه یاران صمیمی
به مهمانی یاری رفته بودیم
همه خندان به باغ این ضیافت
چو گل های بهاری رفته بودیم


چو کدبانو سکوت کودکان دید
به فکرچاره شد آنگاه برخاست
سپس با چند تا اسباب بازی
گروه کودکان را نیز آراست


به یکدم کودکان خشنودو خندان
لبان را بر تشکر باز کردند
و بازی های شهر کودکی را
کنار یکدگر آغاز کردند


در ‌ آن آغاز بازی های شیرین
مثال موم با هم نرم بودند
برادر وار و یکرنگ و صمیمی
کنار یکدگر سرگرم بودند


یکی از کودکان ناگاه چشمش
به ماشین کوکی خوشرنگ افتاد
و چون ماشین به دست دیگری بود
میان آن دو کودک جنگ افتاد


در این هنگام طفل سومین هم
مثال شعله ی آتش فشان ها
به چالاکی ز جای خویشتن جست
گرفت از ماکت آپارتمان ها


سپس بالا گرفت آن جنگ و دعوا
بسی فریاد و بس غوغا به پا شد
و آن یکرنگی و عشق و صداقت
سر ماشین و ماکت بر فنا شد


گهی بد گفتن و گه بد شنیدن
گهی فحاشی و گه مشت وسیلی
یکی را خون دندان گشت جاری
یکی را زیر چشمان گشت نیلی


به تدبیر میانجی های مجلس
نزاع کودکان آرام‌تر شد
و هر یک با دلی پر بغض و کینه زکنجی در غم خود غوطه‌ور شد


پس ازاندک زمانی چشم طفلان
که مثل رهگذاران خسته می شد
به روی جلوه ی اسباب بازی
زمانی باز و آنگه بسته می شد


همان جمعی که چندین لحظه ی پیش
اسیر ماکت و اسباب بودند
کمی آن سو تر از اسباب و ماکت
دهن باز و همه در خواب بودند


چه زیبا بود آن شب آن ضیافت
اگر دست از علائق می کشیدند
نه از آن میوه های ناب خوردند
نه (فاخر)طعم شیرینی چشیدند

علی عمرانی (فاخر )

۸۲/۱۰/۱۵
لینک کانال @ashaar_ali_omrani
832 views12:04
Open / Comment
2021-12-20 22:44:34 جوجه و آخر پاییز

پاییز رفت و آمد ، یلدای با جلالی
اما ز تنگدستان کوشوق وشور و حالی

یک عده ای نشسته بر سفره های رنگین
در قصر بس مجلل ، در کاخ های عالی

برسفره شان محیا ، هر آنچه میل دارند
تنقلات نابی ، آجیل بی مثالی

چیدند روی میزی انواع میوه ها را
یک عده از فقیران ،حسرت به پرتقالی

یک کهنه سفره دارند اما به روی سفره
جای انار و موز و انگور و سیب خالی

از سفره ی فقیران تبعید گشته آجیل
هر میوه ای گرفته زین سفره انتقالی

سال گذشته یلدا ،خوردیم سیب ارزان
هر سال خوش به حال یلدای پارسالی

امسال میوه دیدم ،خود را زدم به کوری
از ترس این تورم ،خود را زدم به لالی

شرمنده ام ز یخچال ،بیهوده مانده روشن
تنها در اندرونش ، یخ مانده است وچالی

اینطور هم نماند ،این رسم
روزگار است
ما جوجه می شماریم در آخر ای اهالی

علی عمرانی (فاخر)۱۴۰۰/۹/۲۹

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
799 views19:44
Open / Comment
2021-12-12 19:42:35
درود و عرض ادب و احترام

سری دوم کتاب (آتالار سؤزی) از روز چهارشنبه ۱۴۰۰/۹/۲۴ وارد بازار خواهد شد
محل فروش

۱-نوشت افزار حاج بهمن ایزدی پایین تر از چهارراه

۲-نوشت افزار حاج مجید شاکری واقع در میدان معلم
1.3K views16:42
Open / Comment
2021-11-20 18:45:08
در محفل شعر و اندیشه -آبان۱۴۰۰-کنگاور
««««««««««««««««««

یک زمان زر به گواهی محک ارزش داشت
سخن پیر محل تا به فلک ارزش داشت

کارو کوشش همه جا معنی غیرت میداد
پای پر پینه و دستان ترک ارزش داشت

هر کجا بار کسی روی زمین می افتاد
رسم همیاری ‌و آداب کمک ارزش داشت

درسها درس وفا بود و جوانمردی و عشق
ریزعلی ،کوکب خانم،حسنک ارزش داشت

سفره های همه از عطر قناعت لبریز
لقمه ایی نان بغل دوغ خنک ارزش داشت

منش مردی و لوطی گری و عیاری
فارغ از حیله و نیرنگ و کلک ارزش داشت

تار موی لب لوطی سند تضمین بود
به خدا بیشتر از سفته و چک ارزش داشت

یاد ایام به سر رفته کند «عمرانی»
که در آن مسئله ی نان و نمک ارزش داشت

علی عمرانی

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
752 views15:45
Open / Comment
2021-11-12 16:00:39
سودای عمر

تک درختی بودم و در زیر پایم رود بود
جامه ی الوان من تا بیکران مشهود بود

یوسف صنع طبیعت پیش چشمم جلوه گر
صوت بلبل بر دو گوشم نغمه ی داوود بود

با نسیمی عطر گلها میهمانم می شدند
دائما اطراف من عطر و شمیم عود بود

سایه ساری داشتم سایه نشینان بی شمار
باغ جنت گوشه ای زان حسن نامحدود بود

فرش زیبای چمن کاندر برم گسترده بود
رشته رشته از گل و از سبزه تار و پود بود

یک شبی آمد خزان و عیش ما را زد به هم
رفت بر یغما هر آنچه در برم موجود بود

شاخه ها خشکید و برگم شد نصیب بادها
ای دریغا از بهارم‌که چنان محدود بود

بر من از سودای عمرم منفعت حاصل نشد
سایه ام تنها بر آن سایه نشینان سود بود

ماجرای خلقت ما بهر خدمت بود و بس
فکر عمر جاودانم «فاخرا »مردود بود

علی عمرانی ۷۷/۵/۲۱

لینک کانال @ashaar_ali_omrani
621 views13:00
Open / Comment