من وطن' پرستم ' با افتخار می نویسم و فریاد بر می | دیپلماسی
من وطن" پرستم "
با افتخار می نویسم و فریاد بر می آورم که من " وطن پرستم" و به آنان که به این عنوان و این ترکیب ایراد می گیرندمی گویم :
دوستان گرامی:
نمی دانم با شما عزیزان باید چه " سبک سخن" را پیش بکشم. دینی؟ ادبی؟ اقناعی؟ یا... اما می دانم که " پرستش " در زبان پارسی به گواهی کتب ساده و مستندی چون " لغتنامه دهخدا"(چاپ ۱۴ جلدی جدید. جلد چهار. صفحات ۴۷۸۸ تا ۴۷۹۳) یا فرهنگ معین . (جلد یک صفحه ۷۳۹ و ۴۰) و دیگر منابع لغوی پارسی ..به معنای " پرستش" و " پرستاری و مواظبت " هر دو آمده است و نمونه های فراوانی از فردوسی و دیگر شعرای مهم پارسی زبان نیز به عنوان " سند" ذکر شده است که می توانید مراجعه فرمایید. مثلا فردوسی می گوید : بسانِ پرستار پیشِ کیان به پاداشِ نیکت ببندم میان. یا در جایی دیگر : نیا طوس را داد چندان گهر چه اسب و پرستارِ زرین کمر ووووووو بنابراین در آن زمان واژه ی پرستاررا برای کنیز. خدمتکار و محافظ استفاده می کرده اند و البته در گذار زمان اکنون عنوان " پرستار" در بخش بهداست و درمان و ...به کار می رود که به شغل ارجمند " مواظبت از بیمار" بیشتر تلقی می شود. جالب است بدانید که پسوندِ " پرست" به معنای " مواظب و پرستار" در بسیاری از واژگان دیگر نیز به کار برده می شده و اکنون نیز می شود. برای نمونه " دَر پرست" یعنی کسی که مواظب " درگاه و دربار" است. فردوسی می گوید : نباید که بر زیردستانِ ما ز دهقان و از درپرستانِ ما...( لغتنامه. جلد هفت صفحه ۹۲۷۵) و امروز هم واژگانی مانند " ناموس پرست" یا " وطن پرست" یا " آتش پرست" یعنی کسانی که وظیفه ی خود می دانند که از ناموس یا آتشِ آتشگاه یا وطنشان مواظبت کنند.
اما نکته مهم دیگراینکه : در این نوع پرستش هیچ" تقابل و تضادی " با موارد مشابه دیگر وجود ندارد.. یعنی همانطور که هیچ پرستاری نمی گوید:" فقط من از بیمارم پرستاری می کنم و دیگرکسی حق ندارد از کسی دیگر پرستاری کند"!!! به همین صورت هم * هیچ وطن پرستی به هیچ وطن دیگری کاری ندارد. هیچوطنی را تحقیر نمی کند و خودرا از هیچ کسی بالاتر نمی داند ...این خیلی مهم است که شما " وطن پرستی" را به سطحِ کوتاه و کوچکِ " ایدئولوژیک " پایین نیاورید و بیهوده به وطن پرستان حمله نکنید.. یک وطن پرست واقعی به هیچ عنوان مانع دیگر افراد و دیگر ایدئولوژی ها نمی شود و تا وقتی به حق او و حدود او تجاوزی نشود در زندگی مسالمت آمیز خواهد بود ولی دربرابر متجاوزان به وطنش و حقش تا پای جان می ایستد و فریاد می زند اگر سربه سر تن به کشتن دهیم از آن به که میهن به دشمن دهیم
سومین و فرجامین سخن من این است که شما اگر به بانو یا آقایی بر بخورید که " شناسنامه " نداشته باشد خواهید دید که از اعتمادبنفسی بسیار پایین برخوردار است و سرافکنده و " بی هویت" است .. اورا براحتی می توان " خرید" و با اندک پولی که به او بدهید " هرکاری " را انجام می دهد... اما اکثریت جامعه که خانواده ای دارند قطعا در چنین شرایطی نیستند...
دوستان من... " وطن" و " زبان پارسی" هویت ماست. شناسنامه ی ماست. همان است که دشمن از آن می ترسد.. ما با تمام جان از آن ها حفاظت می کنیم و برای سرافرازی شان خواهیم کوشید.... من در جایی گفته ام : چوشهنامه فرهنگِ ایران بوَد دلِ دشمن از ان هراسان بوَد پس با مهر و عشق و همبستگی به این استوانه ی ملی مان بیندیشیم و وطن پرستی را افتخار بدانیم پاینده ایران .سرفراز ایرانی استاد مصطفی بادکوبه ای @badkoubehi