Get Mystery Box with random crypto!

[[]] چنان‌که در افسانه‌ها و روایت‌های قومی آمده لینگچی زمانی ش | CINEMANIA | سینمانیا

[[]] چنان‌که در افسانه‌ها و روایت‌های قومی آمده لینگچی زمانی شروع شد که شکنجه‌گر با چاقویی تیز چشم‌های محکوم‌به‌مرگ را ــ‌احتمالاً به‌منظور ناتوان‌ساختن او از دیدنِ باقی شکنجه‌ها و همچنین افزودن بر شدت هراس روانی‌اش‌ــ از کاسه درآورد.

[[]] در لینگچی ابتدا با برش‌های نسبتاً جزئیِ پیاپی تکه‌هایی از گوش‌ها، بینی، زبان، انگشت‌های دست‌وپا و اندام تناسلی را می‌بریدند و سپس قطعات بزرگ‌تر گوشت را از ران‌ها و شانه‌ها جدا می‌کردند. طبق نوشته‌ها کل این روند ممکن بود سه روز به طول بینجامد و مجموعاً  ۳۶۰۰ برش در بدن محکوم ایجاد شود.

[[]] مشهور است که باتای در عکس‌های مردی كه متحمل لینگچی بود بیان تجربه‌ای از وجد را یافت كه در آن دیگر نمی‌شد لذت و درد را به‌وضوح از هم تفکیک کرد. باتای مجذوب این عکس‌ها شده بود، چرا که از آن‌ها نه مفهومی از احساس عذاب و ناراحتی که تصوری از شکوهِ وجد و خلسه را مراد می‌کرد. درواقع این عکس‌ها برای باتای ــ‌که آن‌ها را بر روی میز کار خود گذاشته بود‌ــ «ابزاری برای مراقبه» بود، یعنی فنی مشابه با تصور عرفا از مسیحِ درحال‌مرگ یا قدیسین که با جمجمه یا سایر یادبودها گرامی داشته می‌شد ــ‌هرچند که درنهایت مراقبه نزد باتای ربطی به ریاضت مسیحی یا  تشبه به مسیح نداشت بلکه صرفاً نقشه‌ی راهی بود برای فهمِ تجربه‌ی وجد در برابر مرگ. او ایده‌هایش درباره‌ی عکس‌های به‌جامانده از لینگچی و ارتباط آن با مفهوم شهریاری و اروتیسیسم را در کتاب اشک‌های اروس شرح داده است.

[[]] در این باره بیشتر بخوانید:
اندیشه‌ی ناممکن لینگچی در اشک‌های اروس ژرژ باتای

@CineManiaa | سینمانیا