Get Mystery Box with random crypto!

‍در غروب اول آوریل سال ۱۸۷۶، فیلیپ باتزِ ۳۴ ساله نسخه‌هایی از | CINEMANIA | سینمانیا

‍در غروب اول آوریل سال ۱۸۷۶، فیلیپ باتزِ ۳۴ ساله نسخه‌هایی از کتاب‌اش با عنوان فلسفه‌ی رستگاری را ــ‌که از سوی ناشر برای نویسنده ارسال شده بودندــ دریافت کرد. او چند روز پیش از این با نهایت نفرت ــ‌پس از ده سال‌ــ از کارش به‌عنوان کارمند امور مالی استعفا داده بود و شغلی نداشت. فیلسوفی فرسوده و خسته که بسیاری از نوشته‌هایش را هرگز منتشر نکرده بود؛ حواری دیوانه‌ی هراکلیتوس و شوپنهاور و خواننده‌ی مشتاق لئوپاردی و دانته. باتز همان روز نسخه‌های کتاب فلسفی ۹۰۰ صفحه‌ای‌اش را مرتب کنار و بر روی هم چید و احتمالاً بدون قصد قبلی بر روی آن‌ها ایستاد و خود را به دار آویخت. این کتاب، که با نام مستعار فیلیپ ماینلندر منتشر شده، از قسمی «اراده به مُردنِ» فراگیر سخن می‌گوید که تصادفاً هر آن چیزی که وجود دارد را به‌سوی انقراض و ملغی‌شدن پیش می‌راند. هسته‌ی اصلی فلسفه‌ی ماینلندر این ایده است که هر چیزی که وجود دارد، وجود دارد به‌منظور وجود نداشتن - یا به عبارتی دیگر، وجود دارد نه به‌منظور نیل به یک پسازندگیِ خیال‌پردازانه و موهوم و نه برای ورود مجدد به چرخه‌ی تولد، رنج و مرگ، بلکه وجود دارد به قصدِ انهدامِ محض - فسادِ انرژی. در واقع نزد ماینلندر هر چیزی که وجود دارد، از یک «اراده به مُردنِ» ناپیدا نشئت می‌گیرد، یعنی در نهایت هر چیزی وجود دارد صرفاٌ برای بی‌اثرسازی/ابطالِ خودش. ماینلندر اسم این را گذاشته بود «رستگاری».

□ نقاشی:
Alberto Burri, Rosso Plastica M3, 1961, Plastica, combustione su tela.

@CineManiaa | سینمانیا