🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

میدانیم که شیوع ویروس ها به صورت تابع نمائی صورت می گیرد. در و | اندیشیدن

میدانیم که شیوع ویروس ها به صورت تابع نمائی صورت می گیرد. در واریانت دلتا هر یک نفر میتواند تا ۹ نفر را مبتلا کند و هریک از آن ۹ نفر، ۹ نفر دیگر یعنی در کل ۸۱ نفر را مبتلا کند.
برای اینکه مثالی زده باشم تا شیوع ویروس سارز ـ کو ـ۲ قابل تجسم باشد، فرض میکنیم که این ویروس فقط دو نفر دیگر را مبتلا میکند.

حال این مثال را در نظر بگیرید. شخصی به شما پیشنهاد می کند که من به شما امروز یک میلیون دلار میدهم. یا اینکه امروز به شما یک پنی ( یک صدم دلار ) میدهم و فردا آنرا دوبرابر میکنم و هر روز مقدار قبل را دو برابر میکنم به مدت یک ماه.شما کدامیک از این دو را انتخاب میکنید؟
$0.01. روز اول
$0.02. روز دوم
...
$0.64 روز هفتم.

....

مجاب شدید؟
ادامه میدهم.
$5.12 روز دهم
.....

$163.84. روز پانزدهم
.....
$5,242.88 روز بیستم
......

$167,772.16 روز بیست و پنجم
...
$671,088.64. روز بیست و هفتم

$1,342,177.28 روز بیست و هشتم

$5,368,709.12. روز سی ام.

بنابراین در پایان یک ماه بیش از ۵ میلیون دلار طرف به شما بدهکار میشود.
این فقط با در نظر گرفتن دوبرابر گرفتن نرخ رشد است.
در ویروس این نرخ رشد تا ۹ برابر است.


در افسانه ها آمده است وقتی مخترع شطرنج این بازی را به پادشاه هند عرضه کرد، پادشاه هند بسیار شیفته و علاقه مند به این بازی جذاب شد و به مخترع شطرنج گفت: به عنوان پاداش، هر چه دوست دارد می تواند از او بخواهد!
مخترع شطرنج گفت: "من چیز زیادی نمی خواهم (البته به زودی خواهیم داد که او واقعاً چیز زیادی می خواسته!)، فقط به ازای خانه اول شطرنج 1 دانه گندم، به ازای خانه دوم شطرنج 2 دانه گندم، به ازای خانه سوم شطرنج 4 دانه گندم، به ازای خانه چهارم شطرنج 8 دانه گندم، به ازای خانه پنجم شطرنج 16 دانه گندم و به همین ترتیب تا خانه شصت و چهارم، به ازای هر خانه، دو برابر تعداد گندم خانه قبلی اَش گندم کنار بگذارید و سپس مجموع همه ی این گندم ها را به بنده ی حقیر بدهید. "
پادشاه که به هیچ وجه فکر نمی کرد گندم طلب کرده ی مخترع شطرنج، مقدار قابل توجهی شود با حالتی تمسخرآمیز خطاب به او گفت: "من به تو گفتم هر پاداشی که دوست داری از من بخواه و گمان می کردم الآن مقدار زیادی طلا و جواهر بخواهی؛ اما تو فقط همین مقدار ناچیز گندم را از من خواستی؟!" سپس رو به یکی از نوکرانش کرد و گفت: "یک کیسه گندم به این شخص بدهید تا پی کارش برود!"
مخترع شطرنج گفت: "شاهنشاها، اگر اجازه بفرمایید مقدار دقیق این گندم ها حساب شود و بعد هدیه مرا بدهید. آخر ممکن است یک کیسه گندم شما از آن چیزی که من خواستم بیشتر شود و من نمی خواهم مدیون شما شوم. "
به هر حال پادشاه هند قبول کرد و چون خودش از ریاضیات چیزی سر در نمی آورد  این مسئولیت را به حکما و حسابگران دربارش سپرد. آن ها پس از چند روز محاسبه، وقتی مقدار دقیق گندم ها را حساب کردند، با شگفتی نزد پادشاه آمدند و گفتند: "شاهنشاها، با عرض شرمندگی، شما هیچ گاه نمی توانید مقدار گندمی را که مخترع شطرنج، درخواست کرده به او بدهید؛ چرا که برای این کار سرزمین هند که هیچ، اگر کل سطح قابل کشت کره زمین را هم گندم بکارید صدها سال طول خواهد کشید تا به گندم مورد درخواست او برسید! "
در این هنگام، پادشاه به ضعف و نادانی خود پی برد و فهمید اولاً قدرت و ثروت او نامحدود و خیلی زیاد نیست، ثانیاً متوجه شد تا وقتی که مسأله ای را به طور کامل حل نکرده و از پاسخ آن آگاه نیست، سؤال کننده را تحقیر نکند و ادعایی نداشته باشد.

https://t.me/darmoeedmohseni
.