Get Mystery Box with random crypto!

دور نمای پشته (دوستداران احیای محل)

Logo of telegram channel door_namay_e_poshteh — دور نمای پشته (دوستداران احیای محل) د
Logo of telegram channel door_namay_e_poshteh — دور نمای پشته (دوستداران احیای محل)
Channel address: @door_namay_e_poshteh
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 701
Description from channel

ارتباط با ادمین ها:
@Shahram_d_p
@vahid_b_p
@mehdi_gh_p
@mahmoodpour_28
@rokhsare64_sh

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


The latest Messages 3

2021-10-01 20:42:37
مراسم سومین روز درگذشت جوان رشید پشته زنده‌یاد "محمد حقیقی"

روحش شاد و یادش گرامی.

بنابر تصمیم خانواده مرحوم محمد حقیقی قرار است راس ساعت ۱۴/۳۰ هیئت عزاداری به سمت مزار پشته با رعایت پروتکل‌های بهداشتی به حرکت درآید.


کانال دورنمای پشته یکبار دیگر این ضایعه اسفناک را به خانواده محترم حقیقی/ پرتوی تسلیت عرض می‌نماید.

@door_namay_e_poshteh
328 viewsShahram Defaee, edited  17:42
Open / Comment
2021-10-01 00:45:51
به‌یاد جوان ناکام " محمد حقیقی "
روحش شاد و یادش گرامی.

باتشکر از آقانریمان رضوان‌پناه بخاطر ارسال این کلیپ.

@door_namay_e_poshteh
386 viewsShahram Defaee, edited  21:45
Open / Comment
2021-09-30 13:51:13
قابل توجه مردم بامرام و مهربان پشته.

بدینوسیله به اطلاع میرساند که مراسم خاکسپاری زنده‌یاد " محمد حقیقی" فرزند آقای جواد حقیقی امروز پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ از ساعت ۱۶ در مزار پشته برگزار می‌گردد.

روحش شاد و نامش جاوید
کانال دورنمای پشته
@door_namay_e_poshteh
422 viewsShahram Defaee, edited  10:51
Open / Comment
2021-09-30 00:50:20 انالله و اناالیه راجعون

مردم شریف پشته

علی‌رقم تمامی امیدواری‌هایی که به موجب دعای خیر شما مردم بامرام حاصل گردیده بود، باخبر شدیم که جوان ناکام " محمد‌حقیقی " فرزند دلبند آقای جواد حقیقی تحمل شرایط سخت مصدومیت را نیاورد و متاسفانه جان به جان آفرین تسلیم نمود.
کانال دورنمای پشته این ضایعه اسفناک را به خانواده محترم این جوان و همچنین به خانواده بزرگ پشته تسلیت عرض می‌نماید.

مراسم خاکسپاری این جوان پس از کسب اطلاع از خانواده محترم حقیقی، متعاقبا اعلام می‌گردد.
@door_namay_e_poshteh
434 viewsShahram Defaee, edited  21:50
Open / Comment
2021-09-29 19:38:06
"گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/ آری شود، لیک بخون جگر شود"

چهل روز از هجرت مادر گذشت، اما او همچنان مهربانانه در کنارمان احساس می‌شود و طنین صدایش در خانه شنیده می‌شود.
به اطلاع مردم خوب پشته می‌رسانیم که بمناسبت چهلمین روز درگذشت مادر مهربانمان زنده‌یاد " رقیه بهبودی " هیچ مراسمی بر سر مزارش نخواهیم داشت و فقط به روال هفته‌‌های گذشته بصورت خانوادگی جهت قرائت فاتحه حضور خواهیم داشت.


باتشکر
خانواده دفاعی
@door_namay_e_poshteh
433 viewsShahram Defaee, edited  16:38
Open / Comment
2021-09-29 19:30:07 باسلام
به اطلاع اهالی محترم پشته میرساند،فردا پنج شنبه ۱۴۰۰/۰۷/۰۸ نان لواش در نانوایی آقای شهنواز برزگر از صبح تا عصر برای خیرات مرحوم "الهیار برقی" بصورت رایگان توزیع می‌گردد، با ذکر فاتحه و صلوات نثار روح پاکش.
روحش شاد ویادش گرامی

از طرف اقای خالق برقی

@door_namay_e_poshteh
411 viewsMehdi Ghiami, 16:30
Open / Comment
2021-09-29 19:27:57 اُ وَختانا (#یاد_ایام)

"مَش‌ننه"
هادی توحیدی
(قسمت دهم)


مش‌ننه‌ی من اهل قزوین بود؛ یعنی در قزوین به دنیا آمده بود. با اینکه مدت زیادی در کلورز زندگی می‌کرد، هنوز خود را کلورزی نمی‌دانست. مثل کلورزی‌ها «شِلار شَوی»، یعنی لباس محلی نمی‌پوشید؛ بلکه به فرم شهری‌ها پاچین می‌پوشید. هر نوع چای را نمی‌توانست بخورد. باید حتما چای «جوجه‌نشان»ِ درجه یک می‌گرفت و دم می‌کرد. یا موقع غذا درست‌کردن، پوست گوجه‌فرنگی را می‌کند. با اینکه در ده، خیاط حضور داشت و با چرخ خیاطی، لباس می‌دوختند، او خودش لباسش را برش می‌کرد و با سوزن، لباس خودش را می‌دوخت. آنقدر ریز و مرتب دوخت می‌زد که با دوخت ماشینی به سختی تشخیص داده می‌شد.
گاه‌گاهی هم در موقع حرف زدن، کلمات و جملات و ضرب‌المثل‌های فارسی، البته با لهجه‌ی قزوینی به کار می‌برد. برای همین بود که به او قزوینی می‌گفتند. چون اسمش سکینه بود، همه او را «قزوینی سکینه» صدا می‌زدند.

«شش ساله بام که مهِ ماهار بُمرد. مهِ پی‌یر، منُ و مهِ دو تا بُرارا اوگوت بی‌یرد کلورز. هَه خانه. مُن همه‌تای جا کوچیکتر بام. مِه پِله‌بُرار، عریسی بُکُد، اَمهِ پَلی‌جا بُشا. مِه اوی‌تا بُرارُم عریسی بُکُد، اَمِه پَلی زندگی کُده که مِه پی‌یرَ بُمُرد. اُ موقَه مُن ده ساله بام. مهِ برارِ رِ یِتا خورده بُبا اونهِ ناما بِنَم یوسف. یعنی مهِ پی‌یَرِ ناما، اونِ سر بِنم. یوسف سه ساله بُبا، روزگار نامروت، اونِ پی‌یرا امِه جا اَگیت. یوسف بُبا یتیم. بُمانستُم تنها. مُن و مِه بُرارزا و مِه وئی.
چارده پونزه ساله بام که صفتِ پی‌یَر مِرا بُخاست. خُرِه زِن داشتِ؛ دو تا پِلِه دِتَرُم داشتِ ولی پسر نِداشتِ. چاره نِداشتَم؛ رضایت بُدام. تا چَم واز آکُدُم، پنج تا قد و نیم‌قد، مهِ دور و وَرا بیگیتِن. روزگارِ جنگ و قحطی و نِداری، صفتِ پی‌یَر مریض آبا، بُشا. بُمانستُم پنج تا صغیرِ جا تنها.
گَدایی‌صقایی جا، کُلشکنِ مانِستَ، مهِ خوردانا مهِ پَرِ بُن اَگیتُم. اُشانا پِله آکُدُم. ذلت و بدبختی اَمرا زندگی بُکُدُم. آدُمِ بدبخت، خُرِه بدبختَ. مهِ خوردانوم کار بُکُدن؛ زحمت بکشی‌یِن. ههَ صفت، خورده بَه، الاغِ جا شِه جاده کار کُدِه. روسان، جاده چاکُدَن دَبَن. شِه سنگِ باری. تا اَمِ مردم زنده آبَم.
الان خدایا صد هزار مرتبه شکر، خُشانِ‌ رِ زندگی کُنِن. پارسالُم مِه اَحدَی، عریسی بُکُد بُشا خوُ زندگیِ سر. جِرِ باغِ دِلَه، خُرِه خانه چاکُدِه، خُو زِنا اوگوتهِ بیشی‌یه. بُمانستام تنها. اول تنها، آخِرُم تنها».

زربانو ماشل می‌گوید: « تنها که نیی. خدا تِه پسرانا بُدارَه. یِتا ئی‌وَر ایشتی‌یه، یِتا اُ وَر.

«کوگاه»ِ ما از دو قسمت تشکیل شده بود. قسمت پایین حیاط، یک «بُنکه» و روی آن یک اتاق داشت که خانه‌ی ما بود و بغلش سه طویله‌ی ردیف هم، برای نگهداری گاوها، وَرزوها، کلش و علف.
طرف دیگر هم دو طبقه بود؛ سه اتاقِ بالا که دو اتاق، مال عمو صحبت بود و یک اتاق خیلی بزرگ و دراز که در اختیار مش‌ننه بود. البته تا سال قبل که عمو احد عروسی نکرده بود، مش‌ننه و عمو احد با هم در آنجا زندگی می‌کردند.
در زیر این اتاق‌ها هم سه بُنکه بود که دو تا از آنها را عمو صحبت استفاده می‌کرد و آن یکی دیگر که خیلی بزرگ بود را مش‌ننه و ما به طور مشترک استفاده می‌کردیم. در قسمت انتهاییِ این بُنکه، یک «مُکُل»ِ بزرگ قرار داشت که سوراخِ بالای آن در اتاقِ مش‌ننه باز می‌شد و پدر از آنجا در داخل مُکل، گندم می‌ریخت.

پایان قسمت دهم
این داستان ادامه دارد...

واژگان_محلی
گَدایی‌صقایی جا: با گرفتاری – مُکُل: سازه‌ای گِلی با ارتفاع زیاد که برای نگهداری غلات در خانه ساخته می‌شد. گندم و برنج و ... از بالا در آن ریخته می‌شد و از طریق سوراخی که در قسمت پایین داشت، مقدار مورد نیاز از غلات برداشته می‌شد و سپس آن سوراخ با چوب یا پارچه مسدود می‌شد
@door_namay_e_poshteh
403 viewsShahram Defaee, edited  16:27
Open / Comment
2021-09-29 09:28:58
به اطلاع همشهریان محترم می رساند ویزیت رایگان درمانگاه داخلی توسط دکتر پور اسماعیل متخصص داخلی بمناسبت هفته ملی سالمندان برای سنین ۶۵ سال به بالا روز پنج شنبه ۸ مهرماه ساعت ۱۰ صبح در بیمارستان سلامت رستم آباد انجام میشود.
روابط عمومی بیمارستان سلامت رستم آباد.

@door_namay_e_poshteh
389 viewsShahram Defaee, edited  06:28
Open / Comment
2021-09-29 09:26:03
امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر می‌دهد با
نغمه ای بی کلام
و هرگز خاموشی
نمی گزیند
وشیرین ترین آوایی‌ست
که
درتند باد حوادث به
گوش می رسد...

درود صبح زیباتان بخیروخوشی. لحظه هایتون سرشار از عشق وامید. دلتان شاد وبی غم. روزی عالی درکنار کسانیکه دوستشان دارید داشته باشید.

عکس از خانم مونا محمودپور
@door_namay_e_poshteh
385 viewsShahram Defaee, edited  06:26
Open / Comment
2021-09-28 13:14:36 "یاد شهدای پشته و جوانان غیورش گرامی باد "

هفته‌ایی که گذشت در تقویم مناسبت‌های کشورمان به نام " هفته‌ی دفاع مقدس " نامگذاری گردیده.
۴۱ سال قبل ارتش تا دندان مسلح عراق با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و با رویای تصاحب خاک کشورمان پا به سرزمین عزیزمان گذاشت و بسرعت قسمتی از جعرافیا و شهرهای ما را تصاحب کرد اما این پیشروی‌ها علی‌رقم جنایات وحشتناک و نیروی نظامی توانمند ارتش عراق، ادامه پیدا نکرد.
سازماندهی سریع ارتش ایران که پس از انقلاب دچار دگرگونی و البته بی تکلیفی شده بود در کنار مقاومت جانانه جوانان منطقه و در ادامه سیل اعزام مردم از اقصی‌نقاط کشور به جبهه‌ها، ارتش عراق را زمینگیر کرد و رویاهایش را بر سرش آوار نمود.
۸ سال مقاومت در مقابل این ارتش مجهز که در ادبیات ما " دفاع مقدس " نام داشت، میسر نمی‌شد مگر با جانفشانی و ایثار و از خودگذشتگی بسیاری از جوانان وطن.
در آن سالهای جنگ خانواده کوچک پشته هم سهم خود را در این مقاومت داشت، چه شهادت دوتن از عزیزانش و چه جوانانی که برای حضور در جبهه از جان و مال و زندگی خود گذشتند.
"شهید اسد جمالی و شهید بهروز قیامی" سنبل مقاومت و وطن‌دوستی از خانواده پشته در همان سالهای ابتدایی جنگ به شهادت رسیدند و روستایی را غرق ماتم و اندوه نمودند؛ اما در کنار این دو شهید تعداد بسیاری از جوانان آن زمان جنگ در جبه‌های نبرد را تجربه کردند.
بی انصافی است اگر از این عزیزان یادی نکنیم، آنها امروزه در دوران میانسالی عمر خود هستند و بدون هیچ توقعی و بی ادعا به انجام امورات زندگی خود مشغولند؛ حتی کسی شاید نداند که چه جانفشانی‌هایی کرده‌اند، چه سختی‌هایی کشیده‌اند و چه بسا مجروح هم شده‌اند اما نامشان در هیچ نهاد و بنیادی ثبت نشده، حداقل‌اش اینست که صدمات جبران ناپذیر روحی خورده‌اند و اکثرشان درگیر مشکلات ناشی از موج‌های انفجار هستند!
اگر قرار بر تکریم و تجلیل از رزمندگان جنگ شود باید شامل همه‌ی عزیزانی باشد که در دوران جنگ به نحوی در جبهه حضور داشته‌اند.
به احترام دو شهید عزیزمان و همچنین جوانان حاضر در جبهه‌های جنگ سر تعظیم فرود آورده و کلاه از سر برخواهیم داشت.


@door_namay_e_poshteh
402 viewsShahram Defaee, edited  10:14
Open / Comment