بنظر چنین می آید که در شرایط کنونی جامعۀ ایران هیچیک از احتمال | سیدحسینحسینی؛فلسفه/روش/نقدپژوهی
بنظر چنین می آید که در شرایط کنونی جامعۀ ایران هیچیک از احتمالات بالا، قدرت تحقق ندارد چه اینکه به هر دلیلی، جامعه، تاب و توان سامان مندی سازمانی یا هرآنچه رنگ و بوی تشکیلات و پیروی از مولفه های نفوذ وحدت بخش از ناحیۀ یک فرد یا گروه و طبقه ای را بدهد، ندارد. اما با وجود این، شاید احتمال دوم نزدیکتر به واقعیتهای امروز جامعۀ ایران باشد و این احتمال هست که مقصود نگارنده از مجتمع شدن بر سر هر امری بصورت متفرق و پراکنده ولی «گسترده»، در چنین فروضی شدنی تر باشد. خدا داند!
(1) تاریخ کلمۀ بایکوت هم خواندنی است. در ویکی پدیا چنین آمده است: واژهٔ بایکوت از نام بایکوت (Charles Boycott)گرفته شده و استفاده از آن در زبان انگلیسی از زمان نزاع زمین در ایرلند آغاز شد. بایکوت در سال ۱۸۸۰ توسط ایرلندیها از لحاظ اجتماعی طرد و منزوی (بایکوت) شد چراکه وی تصمیم بر بیرون راندن مستأجرانی از زمینشان را داشت که توان پرداخت اجاره بهای خود را نداشتند. اگرچه مستأجران مدت کوتاهی ناچار شدند با شرایط بد اقتصادی کنار بیایند اما در عوض توانستند به سرعت چارلز بایکوت را منزوی کنند. به زودی بایکوت دریافت که همه او را طرد کردهاند. کارگران حاضر به کار در خانه و مزرعه و اصطبل او نیستند، بازرگانان محلی با او داد و ستد نمیکنند و حتی پستچی نامههایش را به دستش نمیرساند. عملکرد یکپارچهٔ ایرلندیها به این معنا بود که چارلز بایکوت نمیتوانست کسی را برای دروی مزارعش استخدام کند. پس از اتمام درو نیز طرد اجتماعی چارلز بایکوت به شکل موفقیتآمیزی ادامه یافت و در عرض چند هفته نام «بایکوت» همه جا شنیده میشد. روزنامه تایمز در شمارهٔ نوامبر ۱۸۸۰ خود از این کلمه به معنای منزوی ساختن سازمانیافتهاستفاده کرد.